۱۳۹۵ مهر ۲, جمعه

تلمبه

اونقدرتلمبه زدمو زدم تاوقتی نالم رفت هوا وفهمیدآبم درحال فوران توی کس تنگ وداغشه ..... گذاشتم وايييي خداي من چه لحححظه اي بود ممممممممممم اونم هي اه اوف ميكرد هي ميگفت ... منم همينجوري ذستمو بردم زير بقلش اروم اروم تلمبه ميزدم كسش خيلي نرم و لطيف بود ...






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر