۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه

دختر افغانی+دختر تاجیک جنده چشم زاغی, خوشگل مو بلوندی

مرکز دانلود فیلم و كلیپ سكسی ایرانی آرشیو بهترین فیلم ها و كلیپ های سكسی ایرانی، قدیمی .
سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش

عضویت رایگان در خبرنامه ، عکس سکسی و فیلم سکسی!

سکس در مدرسه


سکس در مدرسه

جنده چشم زاغی, خوشگل مو بلوندی, سکس با معلم, سکس کردن روی مبل, چشم گربه ای
سکس در مدرسه

سکس در مدرسه

سکس در مدرسه

داستان یک دختر کوس تپل با پستون توپ افغانی


گاییده شدن از کس و کون
دختر تاجیک
گاییده شدن از کس و کون

گاییده شدن از کس و کون

گاییده شدن از کس و کون

گاییده شدن از کس و کون


آنشب هم مثل امشب از سر صبح باران سر باريدن گرفته بود با اين تفاوت که تنها نبودم و در کنار همين پنجره خيس دختري پا به پاي من پيک هاي داغ مشروب را به سلامتي هر آنچه که بود و نبود سر میکشید.گرچه از روز اول که در خيابان اين دانشجوي پزشکي بيست و هشت ساله چشم و ابرو مشکي و گندم گون را ديدم مي دانستم


سکس با معلم

سکس با معلم



آنچه که اورا کنار من قرار داده جز شهوت متورم شده بزير مانتوي تنگ خاکستري اش چيزي نخواهد بود اما هيچ وقت فکر نمي کردم که اوهم پابه پاي من به دنبال حس پنهان جنون و روابط غير منتظره در سکس هست.اين اتفاق رو از وقتي فهميدم که براي بار دوم رابطمون به جاي نازو نوازش ازم خواست که مث سگ کتکش بزنم و بعد با ناله هاي هيستريکي ارضا شد.داشتم ميگفتم که آن روز هم باران بي وقفه مي باريد.شمارش استکان ها از دستمان خارج شده بود و او برهنه در آغوش من با هيجان کودکي دبستاني به رقص قطره هاي آب بروي شيشه خيس پنجره نگاه ميکرد.دستانم را بروي پستانهايش کشيدم و اين بار با بي حالي رانهاي خوش فرم و گوشت آلودش را از هم گشود و با دست حجم خيس متورم شده ميان پاهايش را لمس کرد و اينکار را تا وقتي که از قرار گرفتن دستم بروي کسش مطمئن نشده بود تکرار مي کرد.در اين سه ماهي که با هم بوديم هر گونه رابطه اي را از انواع فتيش و هارد سکس و سافت سکس و کثافت کاري و باهم تجربه کرده بوديم. و مطمئنا هر دو مي دانستيم که چه انتظاري از هم داريم.باد خنکي از پنجره نيمه باز بدرون مي آمد و بروي سينه هاي لخت و داغ او مينشست خواستم پنجره را ببندم که نگذاشت.حرارت آن مايع داغ سرما و باران را از يادمان برده بود.هردو ميسوختيم.

0063.jpg

0082.jpg

dsc00034.jpgدستم را از ميان پاهايش برداشتم.دستم و مايع گرم و لزجي پر کرده بود.کف دستم دو عدد موي مشکي و کوتاه چسبيده بود.آخرين بار گفته بودم که موهاش رو نتراشه و حالا کمي بلند شده بود..همانطور نشسته چرخيد و دهان گرمش را بروي کيرم گذاشت.لبهايش را غنچه کرده بود و چشمانش را بسته بود.کيرم و چند بار رو لبش ماليدم و محکم بروي لباي بستش زدم و بزور وارد دهنش کردم.همين که سرش وارد شد شروع به مکيدن کرد.ازين کار خوشش ميآمد و آنروز هم براي بار چندم اينکار را تکرار ميکرد.چند دقيقه اي تو اون حال گذشت.چشامو بستم و به صداي بارون گوش دادم.هواي خنک لاي موهام مي چرخيد.دوزانو لخت جلوم نشسته بود و با ولع کيرمو تو دهنش مي مکيد.احساس ميکردم که تصاوير روبروم چيزي جز توهم و رويا نيست.بخار الکل دهانش کيرمو بيحس کرده بود و با اين وجود شدت مکش هاي دهنش بعد از چند دقيقه کار خودشو کرد.همونطوري که موهاشو چنگ زده بودم خواستم بکشم بيرون که با دست مچ دستمو گرفت و زوزه کنان دهنشو رو کيرم قفل کرد.آبم تو دهنش خالي شد؛ چون بار اول نبود زياد نيومد.مايع سفيدو رو لبش مي ماليد و بعد باشيطنت تو چشام نگاه ميکرد.لبم رو رو لبش گذاشتم و تو بغلم کشيدمش. تنش هنوز داغ بود.با بيحالي تو گوشم حرف ميزد.

dsc02239.jpg

سيگاري آتش زدم و قبل ازاينکه گوشه لبم بگذارم از دستم گرفت.دستش رو پس زدم و ته سيگارو روي لبش گزاشتم.پک عميقي زد و دودشو بلعيد.سيگارم به نيمه نرسيده بود که در گوشم با بيحالي گفت که بازم ميخواداز صبح تا حالا چهار بار ارضا شده بود و هنوز تشنه بود.غروب شده بود و هوا تاريک بود.گفتم بيا بريم بيرون قدم بزنيم.دستش و گرفتم و بلندش کردم.مانتو شو تنش کرد بدون اينکه زير چيزي بپوشه؛بعضي وقتا خودمم از کاراش متعجب ميشدم و خندم ميگرفت.بزور شلوار جينوپاش کردم و باهم به کوچه رفتيم.با وجود بارون کوچه خلوت تر از هميشه بود و تک و توک رهگذران با عجله به خانه هاشان پناه مي بردند.نيم ساعتي در همون حوالي قدم زديم.و دست آخر پشت خانه لا بلاي درختان چنار انبوه يکي از مناطق شمال غرب تهران بروي تخته سنگي نشستيم.به فاصله چند متر آنطرف تر رديف چراغ هاي پايه بلند فضا را در هاله نور اندکي روشن کرده بود.مستي کم کم از سرمان مي پريد.همانطور که روبرويم نشسته بود دستانش را در دست گرفتم.گرم بود و خيس.قطرات باران کم کم شديد شده بودند موهايم خيس و نمناک بود.همانطور نشسته از روي شلوار با کيرم بازي ميکرد.و بدون ممانعت من زيپ شلوارمو پايين کشيد و کير نيمه خوابيده ام را در دست گرفت.از دور دست جز صداي پارس چند سگ و سوت هاي آشناي شبگرد محل صدايي بگوش نمي رسيد.پیراهنم به تنم چسبيده بود از لا بلاي موهايمان آب ميچکيد اما هنوز از اثرالکل غروب گرم و داغ بوديم.لب هاي خيسش رو روي لبم گذاشتم و آنها را محکم به درون دهانم فرو بردم.نفسهاش با هرم داغي در دهانم مي چرخيد مرا بيشتر تحريک ميکرد.بدون حرف جلوم به حالت نيمه خميده ايستاد.مانتو اش را بالا زد و دکمه ي شلوارش را باز کرد. از پشت برجستگي باسنش زير نور اندک چراغ مي درخشيد.با شيطنت باسنش رو جلوم حرکت ميداد و با اينکار طبق عادت هميشه از من ميخواست تا آنرا نوازش کنم.اما به شيوه مورد علاقه مان.با کف دست محکم بروي باسنش زدم و با ناله خفيفي به استقبالم آمد.قطره هاي آب بروي باسنش مي نشست و با ضربه هاي دست من به زمين ميچکيد.با دست باسن تپلش را کمي باز کردم.سوراخ چروکيده و تنگش را کمي موي ظريف و مشکي پوشانده بود.انگشتم را به آرامي به درون لغزاندم .با هر حرکت انگشت خودش را عقب و جلو ميکرد.همانطور از پشت کيرم را به پشتش رساندم و کمي لاي باسن خيس و نمناکش کشيدم و به روي سوراخ پشتش گذاشتم.با وجود چندين و چند بار سکس هنوز دختر بود و دلم نميخواست که از اعتمادش سواستفاده کنم.چون تمام بي پروايي اش در رابطه با من از اعتمادي بود که نسبت به من ديده بود.با وجود ترشحات کس و قطره هاي باران زمان زيادي لازم نبود و به آرامي کيرم به درون غلتيد . ناله اي از سر لدت سر داد و با هر حرکت من خودش را به عقب و جلو ميکشيد.کم کم صداي ناله هايش بالا ميرفت و براي انکه توجه شبگرد يا رهگذراني که امکان داشت ازان اطراف گذر کنند جلب نشود دستم را بروي دهانش گذاشتم.گرچه در ميان انبوه کاج ها و موقعيتي که ما قرار داشتيم از هر طرف محفوظ از ديد بوديم.اما دلم نمي خواست که کسي متوجه صداها بشود.دستانم را محکم بروي دهانش گذاشتم و از عقب مشغول بوديم.انگشتانم را ميمکيد و گاز ميگرفت.دست ديگرم را از زير بروي کسش گذاشتم و نقطه حساسش را چنگ زدم.پاهاي از هم گشوده اش را بروي دست من بست و با ناله هاي پياپي متوجه شدم که در حال ارضا شدنهچند دقيقه اي نگذشت که لرزش شديدي کرد و بعد به همان حال دولا ماند.کيرم هنوز داخل کونش بود چند ثانيه اي صبر کردم تا آروم بشه و بعد به آرامي بيرون آوردم.همانطور دولا مانده بود و دستانش را بروي زانو زده بود.مانتو خيسش بروي کمر تا شده بود و تند تند نفس ميکشيد.دستم را از لاي پايش برداشتم؛دوباره همان مايع گرم دستم را پرکرده بود.شديد ارضا شده بود و هنوز کاملا به حالت عادي باز نگشته بود.همانجا بروي تخته سنگ نشستم.باسن سفيد و برجسته اش روبرويم بود.من هنوز جا داشتم و تازه آلتم سفت و محکم شده بود.از عقب کمي رانهايش را باز کردم.کمرش را پايين تر آورد باسنش بيشتر بازشد. سوراخ سرخ و کبودش به آرامي باز و بسته ميشد.انگشتم را برويش گذاشتم.داغ و مرطوب بود و انگشتم را به درون مي مکيد.دوباره تکرار کردم؛اينبار با زبان.خوشش آمد؛ابتدا قلقلک و سپس لذت بود که ميبرد.احتياج به فشار زيادي نبود؛با کمي هل زبانم را با باسن ميمکيد.به آرامي شروع به خنديدن کرد.با دست ضربه اي به باسنش زدم.باسنش را بروي زبانم جمع کرد.کم کم هردو ازاين بازي جديد لذت ميبرديم.با زبان مشغول کردنش بودم و او با هر ضربه دست من زبانم را با باسنش گاز ميگرفت.رفته رفته دوباره تحريک ميشد و به حرکات من با هيجان پاسخ ميگفت.چند دقيقه اي به همين منوال گذشت تا اينکه نفس هاش دوباره اوج ميگرفتند.در همان حال ناله کنان در حالي که باسن درشت و سفيدش را با دو دست از هر دوطرف باز کرده بود گفت: محکم تر….محکم تر بزن….بزنبزن….بزنم….ضربه هاي دستم را محکم تر کردمهمانطور که دولا شده بود بروي زمين نشست.دستانش را بروي زمين که از شدت باران گل شده بود گذاشت و سرش را بروي دست قرار داد.و دوزانو در حاليکه باسنش را بالا گرفته بود قرار گرفت.با هر ضربه دستم لنبر هاي تپلش به شدت ميلرزيدند و قطره هاي آب به اطراف پرت ميشدند.گفتم:اگه ميخواي به همه جات بخوره کونت و حسابي وا کن
با دست دوطرف باسنش رو بيشتر گشود.حالا از زاويه اي که من ايستاده بودم .کس تنگ و خيس و خوش فرمش به کلي باز شده بود.سوراخ کونش نفس نفس زنان همچنان منتظر ضربه هاي من بود.با شدت گرفتن حرکات دوباره به لحظه ارگاسم نزديک ميشد.با اوج گرفتن شهوتش باسنش رو با فشار بيشتر باز ميکرد و سطح دست من به تمام باسنش برخورد ميکرد.به راحتي حرکات قطره هاي آب غليظ و گرمي که از درون کس از هم بازشدش به بيرون ميچکيد رو مي ديدم دوباره همان لرز دلپذير و نفس هاي کشيده و تخليه حس جنسي.براي بار دوم هم ارضا شد.اينبار بدون معطلي جلوم زانو زدهردو گلي و خيس شده بوديم….کيرمو بدهان گرفت و شروع به مکيدن کردو به همان خوبي قبل مي خورد.به قطره هاي باران که بروي سطح داغ و متورم کيرم مينشست و حرکت لبهاي تنگ و خوش فرم او با آلتم بيشتر از هرچيز تحريکم ميکرد.براي اولين بار بود که در بيرون از خانه رابطه داشتم.و غالبا ازين کار خوشم نمياد اما آنشب خلوت و باراني خاطره ي خاصي برايم شد.کيرمو از دهنش در آوردم بلافاصله لبانش را غنچه کرد که دوباره بروي لبهايش بکوبم اما اينکار را نکردم.کيرم را دستش دادم و اورا در آغوش کشيدم.تقریبا بروي زمين دراز کشيده بودم و او بروي شکمم نشسته بود.همانطور که کيرمو سخت مي ماليد و با علاقه فشار ميداد سرش را بروي سينم فشار دادم.حرارت نفس هاش بروي گلوي خيسم ميخورد ولذتي دوچندان ميبخشيد.دقايقي به همان حال مانديم تا آبم درون دستانش ريخت.با شيطنت بروي زانو هايم نشست و دستش را بروي لبش ماليد.هردو کاملا تخلبه شده بوديم و پس از آن طوفان عظيم در آرامشي شگرف و غير قابل وصف فرو ميرفتيم.بي قيدي آغوش هايمان در آنهواي باراني و خيس و اندام هاي گل آلوده و رها از قيد و بند هاي اجتماع؛ لذت آزادي را در ما زنده کرده بود.

پاسي از شب مي گذشت و آسمان سرخ و دلگير بود.شلوارم را بالا کشيدم.اثر مشروب بکلي پريده بود و ازآن جر مثانه اي پر و ملتهب چيزي نمانده بود.همانطور ايستاده کنار کاج بلندي ادارار کردم. سارا هم که حال و روزش بدتر از من بود نگاه شيطنت باري به من کرد و روبرويم ايستاد .مانتوي گل آلودش را بالا زد و روبروي من شروع به ادرار کردن کرد.در حاليکه که با تعجب نگاهش ميکردم جلوتر آمد و چرخ زنان با فشار ادامه ادرارش را به اطراف پاشيد و ناخود آگاه چند قطره اي هم بروي من ريخت اگرچه در آن وضع خيس و آشفته بودم اما سبکسري هاي پسرانه اش پيش از آنکه خشمگينم کند برايم تحريک کننده بود.و مهم تر آن بود که بيرون از حال و هواي روابط جنسي متانت و وقار غير قابل انکارش جذابيتش را چندين برابر ميکرد.همانطور خيره به مايعي که با فشار به زمين ميپاشيد و کف آلود در هواي خنک اطراف بخار اندکي به خود برجاي ميگذاشت نگاه ميکردم که با صداي پارس سگ دوباره به خود آمدم.او هم کارش تمام شده بود و مشغول بالا کشيدن شلوارش بود.آنشب با آرامشي وصف ناشدني به خانه برگشتيم.پيش از هرچيز هردو به حمام رفتيم و بعد با دو فنجان چاي داغ و سيگاري پشت چاي به آغوش خواب رفتیم.
زمانی که کانادا آمدم در اینجا با یک ترنسجندر افغانستانی آشنا شدم که از بچگی با خانوده افغانستان را ترک کرده بودند، چندین سال در روسیه زندگی کرده بودند و سپس خودش از روسیه آمده بود کانادا. این هم بزرگ شده روسیه بود که حتی خودش را تغییر جنسیت داده بود، اما با این وجود او هم بخاطر حفظ حیثیت و آبروی خانواده و اقاربش به من اجازه نداد که اسمش را در اینجا ذکر کنم. وقتی که او این اجازه را به من نداد، برای من جالب نیست که از او به اسم مستعار یاد کنم. اتفاقا ً اصلیت این شخص در افغانستان به همان دهکده‫ای تعلق دارد که اصلیت خودم از همان دهکده است. او به غیر از خودش یک گی و یک لزبین دیگر را هم می‫شناسد که اصلیت همین دهکده را دارند و آنها هم در روسیه زندگی کرده اند و در روسیه بزرگ شده اند. در اولین روز آشنایی مان من که اسم دهکده مان را برایش گفتم، او با شنیدن اسم دهکده غرق خنده شد و گفت «وای چقدر شرم! اگر مردم خبر شوند که ما چهار نفر همه مان اهل یک دهکده هستیم، خواهند گفت که خاک این دهکده چقدر سست است، که زن و مرد آن همه ایزک هستند.»

عکسهای انیمیشنی و متحرک کیر توکوس وکون

مرکز دانلود فیلم و كلیپ سكسی ایرانی آرشیو بهترین فیلم ها و كلیپ های سكسی ایرانی، قدیمی .
 سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش

 عضویت رایگان در خبرنامه ، عکس سکسی و فیلم سکسی!
عکس کوس و کونMB +3gp malezi-girl... ,
سکس از پشت,کون, کون و کوس جیگر از نمای کامل
,عکس سکسی خفن از یه کون و کوس ناز وباز وشیک.
برای دیدن کامل عکس روی آنها کلیک کنید""" *نظر یادتون نره*.
عکس کون از نمای حشری

برای دیدن کامل عکس روی آنها کلیک کنید

عکس کوس و کون

عكس كس و كون وگا ییدن پسر
وسوراخ کون اماده کردن
کون و کوس جیگر
کون و کوس ناز وباز وشیک18
کون و کوس ناز وباز وشیک16
عکس پستون یا پستان و ممی




عکس کوس وکس




کون و کوس ناز

من ومامانم وخاله میترا

سلام من آریا هستم و 20 سالمه. تنها بچه خانواده هستم. یه مامان خوشگلم دارم که 41 سالشه و یه خاله که3 سال از مامانم کوچیکتره. اسمش میتراس وبچه دارهم نمی شه. خاله میترا همه کاراشو با مامانم انجام میداد از خرید گرفته تا .... خاله میترا و مامانم خیلی با هم راحتن. مثلا بعضی وقتا می شنیدم که از سکس به هم صحبت میکنن که دیشب چه جوری سکس کردن یا دوست دارن چه جوری سکس کنن وازاین حرفا...... اینم بگم که خاله میترا هیکل سکسی داره بدن جا افتاده سینه های گوشتی (سایز85) کون قلمبه و پاهای تپل. خلاصه هر چیزی که برای حشری کردن یه مرد لازمه. ماجرایی رو که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به 2 سال پیش وهمش ازاونجایی شروع شد که من بعضی وقتا با مامانم میرفتم حموم. یعنی ازبچگی این جوری بوده و برام عادی بود. ولی مامان هنوزم فکر میکرد من همون آریا کوچولوم و جلوم لخت لخت میشد. راستش تو بچگی اصلا از این کار خوشم نمیومد ولی بزرگتر که شده بودم خوشمم اومده بود. من با مامان خیلی راحت شده بودم. هرسوالی که برام پیش میومد می پرسیدم. اونم جواب می داد. مثلا برام گفته بود که چه جوری به دنیا اومده بودم. یه بار بهش گفتم مامان چرا اینقدر سینه هات بزرگه؟ آخه واقعا بزرگ بود. تو فامیل تک بود، تو بزرگی وسکسی بودن. اینو از نگاه های بچه های فامیل تا مردای فامیل میشد فهمید.{سایز 95} خندید وگفت بزرگتر که شدی می فهمی. وقتی زیاد گیر دادم گفت: اینا دلخوشی باباته. فهمیدم که بابامم عاشقه سینه های مامانمه و فهمیدم چرا بعضی وقتا موقع خواب مامان به بابا می گفت شیر نمی خوای؟ همیشه به بهونه ی شستن تن و بدن مامان میتونستم به سینه هاش وکل بدنش دست بزنم وهمیشه وقتی دست به کونش میزدم خودشو می داد عقب. فکرکنم از کون خیلی تحریک میشد. مامانم هیچی نمی گفت ولی وقتی زیاده روی می کردم میگفت دیگه داری شیطونی می کنیا! چون دودولم گنده میشد واونم می فهمید ولی اینا باعث نمی شد که دیگه با مامان نیام حموم. می گفت: عیبی نداره عادی میشه. تو این سن همه همین جورین (ندید بدید) بهم چیزی نمی گفت فقط می خندید. یه باربهش گفتم چرا میخندی؟ گفت آخه با این سنت چیزی از بابات کم نداری. نمی دونم همسن بابات بشی چی ازآب در می یای. خدا به داد زنت برسه. بعد منو محکم تو بغلش گرفت. طوری که کیرم رفت لای پاش وسینه هاشو فشار میداد تو صورتم وهمش قربون صدقم میرفت. اولین باری هم که آبم اومد جلوی مامانم بود. آخه همیشه مامانم موهای کیرمو برام میزد و منم برای مامانم این کارو میکردم. یعنی موهای کسشو براش میزدم مامانم خودش این جوری می خواست. از این کار لذت می برد. پاهاشو باز می کرد منم با یه دست کسشو صابونی می کردم و با اون دستم براش می زدم. می فهمیدم که از این کار من لذت می بره ولی به روش نمیاورد که من پر رو نشم. منم از قصدهمش دست چپمو می مالیدم رو کسش اونم چشماشو می بست و حال می کرد. یه بارکه داشت موهای کیرمو میزد دستش رو حسابی صابونی کرد. کیرمو گرفت وشروع کرد به زدن. ولی اینقدر کیرمو اینور اونور کرد تا آبم ریخت تو دستش. من نمی دونستم چی شده. از مامان پرسیدم. اونم گفت هیچی عزیزم دیگه مرد شدی. بعد کیرمو(آخه دیگه مرد شده بودم) گرفت و بوسید. بعد از اون روز رومون بیشتر به هم باز شد چون دیگه همش باهام شوخی می کرد و با کیرم ور میرفت یا کونشو میمالید به کیرم. جوری که مثلا اتفاقی بوده. وقتیم که خیلی حشری می شدم میگفت راحت باش. اگه می خوای جق بزن. می گفت کسمو نگاه کن جق بزن. خودتو خالی کن. ولی من چون عاشق سینه هاش بودم همیشه یه دستم روی سینه هاش بود و جق می زدم. یه دفه ازش خاستم که اون برام جق بزنه. با التماس قبول کرد. کنارم رو زانو نشست طوری که سرش سمت کیرم بود وکونش طرف من. شروع کرد برام جق زدن. خیلی آروم و حرفه ای این کارو میکرد. منم با کونش بازی میکردم تا آبم اومد. بهترین جق عمرم بود. ولی نمی دونم چرا ازم نمی خواست که باهاش سکس کنم. منم که روم نمی شد. فکر کنم همه این چیزا رو برای خاله میترا هم تعریف کرده بود و گفته بود که چه کیر مردونه دارم. چون متوجه شده بودم که خالم یه جور دیگه نگاهم می کنه و حتی رفتارشم با من عوض شده بود. دیگه خودشو انقد جلوی من جمع وجور نمی کرد. برعکس راحت ترم شده بود. مثلا باهم شوخی میکردیم جلوم خم میشد تا سینه هاش معلوم بشه یا می نشست روی پام و... یه روز خاله میترا و مامان رفته بودن خرید. منم تازه از فوتبال اومده بودم و ولو شده بودم رو کاناپه. حولمو برداشتم برم حموم که مامان وخاله اومدن. من گفتم: میرم یه دوش بگیرم. مامانمم گفت: منم خیلی عرق کردم باید یه دوش بگیرم. برو منم میام. گفتم: باشه. خواستم برم که خاله میترا گفت: منم میام! من خیلی جا خوردم. مامانمم گفت لازم نکرده. تو صبر می کنی بعد از ما میری. خاله هم راضی شد. منم رفتم ولی تو دلم همش به مامان بد و بیراه می گفتم که جلوی خاله میترا رو گرفت. رفتم تو حموم. زیر دوش بودم که یه دفعه مامان اومد تو. مثل همیشه لخت لخت. همین جوری که داشت میومد جلو سینه هاش تکون می خورد. منم که مثل همیشه فوری شق کردم. مامان خندش گرفت. گفت: حالا صبر کن برسم بعد. اومد زیر دوش کنار من. منم بغلش کردم وبوسیدمش. با لحنی بیحال گفت: برو اونور توام. دارم از گرما می میرم. نچسب به من. منو میگی! کلی ضدحال خورده بودم. کیرم داشت دیگه می خوابید که یه دفعه دیدم خاله میترا با شورت و کرست مشکی که سفیدی بدنشو جذابتر می کرد اومد تو. فکر کنم مامان از بس هول بود در رو کامل نبسته بود. من که تا حالا خالمو اونجوری ندیده بودم کلی کف کردم و دوباره کیرم مثل سنگ شد. مامانم دیگه صداش دراومد: مگه نگفتم صبر کن بعد ما؟ چرا اومدی؟ خاله میترا گفت: آخه منم گرمم بود. داشتم می مردم. ولی معلوم بود که داره دروغ میگه چون همش نگاهش به کیر من بود. منم که یادم رفته بود لخت لخت با کیر شق شده جلو خالم وایسادم. فقط داشتم خالمو با شورت و کرست دید میزدم. خلاصه خاله میتراهم خودشو جا کرد. مامانم دیگه چیزی نگفت. خاله میترا تا اومد کنار من بهم گفت: این چیه دیگه شیطون؟ داشتین چی کار می کردین؟ مامان گفت: خفه شو میترا! این عادتشه. همیشه همین جوریه تو حموم. خاله میتراهم خندید و گفت: چه عادت خوبی. خوش به حالت. مامانمم خندش گرفت ولی من ققط تو نخ سینه ها و خط کس خاله بودم. خاله همش به بهونه های الکی خودشو می مالید به من و به کیرم دست میزد. منم اولش خجالت می کشیدم ولی خوشم میومد. مامان گفت: میترا بچه ی منو اذیت نکن. خاله هم گفت: کاریش ندارم که توام. من که دیگه داشتم میمردم از شق درد. وقتی خالم دید دارم بد جوری نگاش میکنم به شوخی گفت: می خوای اینارم در بیارم راحت باشی؟ منم با پررویی گفتم: اگه این کارو بکنی که خیلی خوب میشه. اونم ازخدا خواسته پشتشو کرد به من گفت: بازش کن. گفتم: چیو؟ خالم گفت بند کرستو دیگه. مگه نمی خوای ببینی؟ وای من عاشق این کار بودم. هر وقت تو فیلم سوپر این صحنه رو میدیدم 100 میزدم عقب و دوباره می دیدم. بعد خالم برگشت و گفت: بیا ببین چطوره. منم گفتم: عالی. ولی چون می خواستم نشون بدم که چقد مامانمو دوست دارم گفتم: هرچی که باشه به مامانم که نمی رسه. با این حرفم خالم شاکی شد ولی مامانم کلی حال کرد. منو بغل کرد و سینه هاشو فشار داد تو صورتم. می دونست من عاشق این حرکتم وهمش قربون صدقم میرفت. خاله میترا که دید اینجوریه خواست برگه برنده رو کنه. دیدم خم شد و شورتشو در آورد. وای دیگه نمی شد رو این کون حرف زد. واقعا حرف نداشت. بعدشم همش خودشو از پشت می مالید به من. منم دیگه نتونستم تحمل کنم و از پشت چسبوندم بهش و سینه هاشو گرفتم. خاله میترا هم یه آه کشید. معلوم بود اونم خیلی حشریه. همش کونشو می داد طرف من.... منم که دیگه پر رو شده بودم وحشری. اصلا یادم نبود مامانم داره منو نگاه می کنه. آخه صداش در نمیومد. بعد خالم خوابید کف حموم و گفت بیا بخواب رو من. منم یه نگاه به مامانم کردم. ( یعنی اجازه) اونم با لبخند گفت برو پسرم. اینم خالته. غریبه که نیست. عیبی نداره. منم رفتم. خالم ازم خواست که سینه هاشو بخورم. منم مثل قحطی زده ها می خوردم تا اونجا که می تونستم سینه هاشو میکردم تو دهنم. خالم داشت آخ و اوخ می کرد و همش میگفت بخور... فشارش بده.... نوکشوگازبگیر... بعد کیرمو با دستش گذاشت دم کسش و گفت بکن تو. ولی لازم به گفتن اون نبود. چون قبل از این که حرفش تموم بشه من کیرمو تا جایی که می تونستم کردم تو. وای چه کسی! اولین بار بود مزه ی کس کردن رو می چشیدم.... هیچی نمی فهمیدم. فقط وحشیانه تلمبه میزدم. خالمم می گفت محکم تر... تندتر... بکن بکن. منی که همیشه تا دستم به کیرم می خورد می خواست آبم بیاد نمی دونم چی شده بود اصلا انگار نه انگار. انقدر محکم تلمبه میزدم که خالم گفت: بلند شو کمرم درد گرفت. وقتی بلند شدم دیدم مامانم داره با خودش ور میره و سرو صداش حمومو برداشته. خاله میترا بلند شد و دستاشو گذاشت رو دیوار و خم شد گفت: زود باش دیگه شروع کن مردم. از اینکه یه زن 38 ساله داشت به من 18 ساله کس ندیده التماس میکرد حال میکردم. بعد دوباره کیرمو با یه تف جانانه کردم تو کسش. حالا دیگه من سرپا بودم و راحت تر می تونستم تلمبه بزنم. خالم همچنان جیغ میزد که انگار داره پاره میشه. هم من تلمبه می زدم هم اون خودشو به طرف من هول می داد. بعد دستای مامانم رو روی پشتم حس کردم. فکر کنم اون دیگه ارضا شده بود و اومده بود پیش ما. تو همین حال و هوا بودم که احساس کردم که یه چیزی مثل سیل می خواد از کیرم بزنه بیرون. دیگه فرصت نشد به خالم بگم. یه آه بلند کشیدم و تمام آبمو ریختم تو کس خاله میترا. اونم بدترازمن صداش دراومد. انگارداشت ازلذت می مرد. داد میزد: وای سوختم... چقد داغه... آتیشم زدی... بریز همشو. بریز تو کسم. منم همه ی آبمو خالی کردم. مامانمم از پشت منو بغل کرده بود. خودشو می مالید به من. بعد خاله میترا برگشت و کیرمو کرد تو دهنش و تا قطره آخرشم خورد. بعد مامان گفت: بسه دیگه..... پاشین بریم. الان منصور(بابامه) میاد. مارواینجوری ببینه اصلا خوب نیست. بعدشم همگی یه دوش گرفتیم و رفتیم بیرون. خاله میترا به مامانم می گفت: من اگه همچین پسری داشتم دیگه شوهرلازم نداشتم. من که تا یک هفته تو کما بودم که چی به من گذشته. خیلی حال کرده بودم.بعدازاون جریان مامان همش به من می گفت: دیگه این کارو با خاله میترا نکن. یه وقت آبرو ریزی میشه. به خاله میتراهم میگفت که با آریا کاری نداشته باش ولی خاله میترا دست بردار نبود. فکر کنم خیلی بهش حال داده بود. همش باهام از سکس حرف میزد و باهام شوخی میکرد. یه بار یادمه وقتی ما خونشون بودیم توی آشپزخونه گیر داد که باید کیرتو ببینم و می گفت واقعا باید به بابات احسنت گفت. بیبین چی ساخته! حالا دیگه بعد از سکس با خاله اونم جلو مامان رابطم با مامان نزدیکتر و سکسی تر شده. یعنی خودش فهمیده بود که چه چیزی همیشه در کنارش بوده ولی استفاده نکرده. یه جورایی به خاله میترا حسودی میکرد ولی روش نمی شد بگه. شایدم می ترسید. نمی دونم. ولی بالاخره با مامان جونم سکس کردم که اونو بعدا براتون میگم. خوش باشید
maman_sexy@yahoo.com

۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

Lesbian Girl شهوت زا بچه کوس.این چه کونی داره قمبل شده

مرکز دانلود دانلود فیلم و كلیپ سكسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش

عضویت رایگان در خبرنامه ، عکس سکسی و فیلم سکسی!
همجنسبازان زن یا دختر (لزبین)  تصاویر فوق سکسی و شهوت زا 
کس 3تا دختر سکسی لزبین عکس سکسی سه دختر لزبین بچه کوس که دست و پا تو کس و کون همه میکند
<> عکس سکسی خارجی. لزبین.; 

کس 3تا دختر سکسی لزبین
ادامه را دریاب دست وپا تو کس و کون
خاطره اولین تجربه سکس با مرد




شیلا هستش 21 سالمه و یک گرافیست هستم و توی آلمان زندگی میکنم
این اولین داستانی است که برای شما تعریف میکنم آخه وحشتانکترین تجربه من بود که هر چند بعضی وقتها کرم تو کونم ول میخوره تا دوباره تجربه بکنم ولی یاد دردش می افتم و منصرف میشوم.



من یک لزبین هستم و یک دوست دختر آلمانی دارم که پنج سال از من بزرگتر است. هر چند من با دوست دختر و بعضا زنهای دیگر لز داشتم و تا الان خیلی وقتها به ارگاسم رسیده ام ولی این بار خیلی فرق داشت. سال پیش بود که دوست دخترم کریستینا (Christina) به من زنگ زد گفت: شنبه بیا خونه چند روز است که دلم واسه کست تنگ شده گفتم: خفه شو دفعه قبل خیلی دردم اومد هنوز نمیتونم کونم رو زمین بزارم بدجوری جرم دادی من همون کارو با تو نکنم قبول نیست کریستینا گفت: باشه تو بیا هر کاری میخواهی بکن گفتم: تو همیشه همین حرف را میزنی اولش حسابی منو میکنی دیگه رمقی برام نمیمونه که من هم تو را بکنم از طرف هم تو کس و کونت خیلی گشاده هر کاری میکنم به اندازه من درد نمیکشی من اصلا نمیخوام کریستینا از پشست تلفن بوسم کرد گفت: نازت بکشم عزیزم خودت نمیخواهی گشاد بشی و الا تا الان گشادت کرده بودم ترو خدا ناز نکن خیلی دلم تو را میخواد. مثل همیشه اصلا نمیتونستم در مقابل خواسته هاش مقاومت بکنم چون هم خیلی عاشقش هستم و هم اینکه خودمم میخاریدم برای سکس با کریستینا با ناز به کریستینا گفتم: خوب چون خیلی دوست دارم باشه فردا صبح میام پیشت تا شب با هم باشیم.

از صحبت با کریستینا حشری شده بودم اصلا نمیتونستم به کارم فکر کنم همش به سکس با کریستینا فکر میکردم دیدم نمیتونم تحمل بکنم شورتم را کمی کشیدم پایین ویبره داخلی را از کشوی میزکارم درآوردم باتری نو توی آن انداختم روشنش کردم و آرام کردم توی کوسم یک آه کشیدم بدنم کمی لرزید پاهایم را به هم جفت کردم بعد یک دقیقه به خودم مسلط شدم با انگشت ویبره را کامل دادم توی کسم از لرزش ویبره احساس خوبی داشتم فقط سیم ویبره از کوسم بیرون مانده بود یک نوار بهداشتی بزرگ گذاشتم روی کسم و شورتم را بالا کشیدم نشستم روی صندلی به خودم میپیچیدم و پاهایم را به هم میمالیدم همکارم (جولیا) که میز مقابل بود گفت چی شده در حالی که صدام میلرزید به دروغ گفتم: چیزی نیست جیش دارم جولیا گفت: دختر مگه خر شدی برو جیشت رو بکن بیا خیلی تابلو هستی گفتم: الان میرم یک ربع توی همان وضعیت ماندم رحمم آتش گرفته بود به نفس نفس افتاده بودم دیگه نمیتونستم تحمل بکنم بدو رفتم دستشویی شورتم را پایین کشیدم نوار بهداشتیم حسابی خیس شده بود سیم ویبره را گرفتم از توی کسم درش آوردم همزمان با فشار زیاد آبم کسم ریخت بیرون فکر کنم یک لیتری میشد احساس راحتی کردم چند دقیقه نشستم روی توالت فرنگی وقتی حالم کاملا خوب شد تازه فهمیدم چی شده تمام آبم ریخته بود کف زمین و دامن شورت و جوراب و کفشم خیس شده بود مانده بودم چکار کنم به جولیا زنگ زدم خواستم بیاد کمکم گفت: مگه چی شده گفتم: دیر رسیدم خودم خیس کردم جولیا گفت: دختر دیوانه یک دقیقه بعد اومد تو سرویس کف زمین را که دید گفت: وایستا ببینم بعد دامن را داد بالا با دستم مانع شدم گفتم: وای دختر چکار میکنی زد روی دستم گفت: خفه شو بزار ببینم (آخه من و جولیا خیلی با هم راحت هستیم) انگشتش را لای کسم کشید گذاشت تو دهنش بلند شد یک در کونی محکم به من زد گفت: دختر دیونه این جیش یا .... خودم را لوس کردم گفتم: آخه تقصیر من نبود جولیا در سرویس را از داخل بست پاها و کسم را شست گفت همیجا بمون تا برگردم چند دقیقه بعد به همراه خدمتکار شرکت و یک دست لباس و کفش برگشت خدمتکار که منو دید یک خنده شیطنتی کرد من زود دستم را گذاشتم روی کسم کمی سرخ شدم لباسهای جولیا را پوشیدم موقع رفتن دیدم جولیا به خدمتکار پول داد و به او گفت صدایش را درنیاورد.

روز شنبه صبح حسابی به خودم رسیدم موهای کسم را زدم که واسه کریستینا جونم آماده باشه وقتی رسیدم جلوی آپارتمان کریستینا منتظرم بود دستم را گرفت برد سوار ماشین خودش کرد راه که افتاد پرسیدم کجا داریم میرویم گفت: عجله نکن میبینی اسرار کردم: توروخدا بگو تورو خدا بگو .... گفت: واااای دختر تو شیش ماهه هستی میخوام ببرمت یک جایی که حسابی گشادت کنند که اینقدر از دست من ناله نکنی و قدر منو بدونی. زیر دلم خالی شده بود رسیدیم جلوی یک ساختمان بزرگ که رویش نوشته بود مخصوص خانمها کمی خیالم راحت شد وقتی رفتیم داخل دو مرد خوشهیکل که بجز شورت کوتاه چیز دیگری نداشتند به استقبال ما آمدند کریستینا کارت دعوتنامه را نشانشان داد داخل شدیم بجز یک زن میان سال حدود 50 ساله تمام کسانی که آنجا بودند مرد بودند همه هم لخت مادر زاد با کیرهای کلفت و دراز که آویزان بود دلم هری ریخت پایین دست و پام شروع کرد به لرزیدن کریستینا که متوجه شد زد به پهلوم گفت: چه مرگته چرا میلرزی در حالی که تته پته میکردم گفتم: منو کجا آوردی خیلی مترسم اینها همشون مردند از کونم یک نیشگون گرفت گفت: ترسو نمیخوان که زنده زنده بخورنت که زنهای که کونشون زیاد میخاره میان اینجا حال کنند گفتم: کریستینا میدونی من فقط کس و کونم برای تو میخاره من نمیخوااااام کریستینا یک درکونی محکم به من زد گفت: خفه شو آبروی منو نبر کلی پول دادم تا امروز اینجا را رزرو بکنم تازه مگه خودت نگفتی که هر بار با من سکس میکنی خیلی دردت میاد آوردم اینجا تازه معنی درد کشیدن را بفهمی دستش را به التماس گرفتم گفتم: نه تروخدا غلط کردم بیا هر کار دوست داری با من بکن منو اصلا جر بده هر چقدر دوست داری کس و کونت را میخورم بیا برگردیم اینها خیلی کلفت هسند من خیلی مترسم Pleeeeeease . نه انگار کریستینا میخواست به من درس حسابی بده و کوتاه نمی آمد دست منو گرفت کشون کشون برد جلو حدود 10 تا مرد که لخت لخت بودند کیراشون سیخ سیخ بود هیکلهای ورزشی و تنومندی داشتند که مو به تنم سیخ شده بود چیزی نمونده بود که جیش بکنم توی شلوارم کریستینا یکی را انتخاب کرد دو دستی بازوی کریستینا گرفتم مثل بچه ها گفتم: تروخدا تروخدا این خیلی کلفته من زیرش میمرم کریستینا دستش را کشید گفت: خودتو لوس نکن باشه برو هر کدام کوچکتره انتخاب بکن ولی یکی را باید انتخاب بکنی بعد هلم داد جلو یک درکونی هم به من زد کوچکترین کیر را انتخاب کردم وااای همین کوچکه هم خیلی کلفت بود 25 سانت طول 4 سانت هم کلفتی کیرش بود ختنه هم کرده بود برای همین سرش خیلی کلفت بود کریستینا به اون پسره اشاره کرد و اون درجا جلو آومد یک دستش را زیر کونم گذاشت و یک دستش را هم زیر کمرم و از زمین بلندم کرد و محکم بغلم کرد با خودش برد برگشتم به کریستینا نگاه کردم یک مرد کیر کلفت هم انو بلند کرد و برد وقتی وارد اتاق شدیم منو با مهربانی زمین گذاشت و خودش را به اسم جان معرفی کرد و گفت به مدت یک ساعت در خدمت شما هستم و اگر بیشتر بخواهی ادامه خواهیم داد من همینطور سرجام یخ زده مانده بودم لباسهایم را خیلی حرفه ای از تنم درآورد و آویزان کرد یک شورت و یک سوتین نو و خوشگل به رنگ صورتی تنم کرد (راستش هنوز این شورت و سوتین را به عنوان یادگاری نگه داشته ام) جان بغلم کرد گفت: بار اولت است ما مردهای حرفه ای هستیم اصلا نترس هیچ آسیبی بهت نمیرسونم ولی قول نمیدهم که درد نداشته باشی خواست لبهای مرا ببوسد که مانع شدم گفتم من لزبین هستم و دوست دخترم منو برای تنبه اینجا آورده خندید گفت: باشه من هم خوب تنبیهت میکنم منو بلند کرد گذاشت روی تخت بدن خیلی داغ و سفتی داشت و عضلاتش توی پوست نرم ولطیف من فرو میرفت که احساس خوبی به من میداد از زیر گردن شروع کرد به بوسیدن وقتی به سینه ام رسید بند سوتینم را از جلو باز کرد و پستونهای منو گرفت توی دستش اخه پستونهای من خیلی درشت نیست کوچیکند برای همین به راحتی توی دستهای بزرگش جا میشد کمی که پستونهای کوچک منو مالوند با خنده گفت: خانم خوشگل شما زیاد از بدنتان استفاده نمیکنید برای همین است که دوست دخترت داره تو را تنبیه میکنه بعد شروع کرد به مکیدن پستونهای من نفسم بند اومد خیلی احساس خوبی داشتم چون تقریبا همه پستونم کرده بود تو دهنش توی همین حال با یک دستش از روی شورتم کسم را شروع کرد به مالیدن همینکه دستش به کسم خورد بدنم لرزید هیچی نشده ضربان قلبم تند شده بود و آخ و اوخم کل اتاق را گرفته بود سرش را بلند کرد گفت: Easy (آروم) من هنوز کاری نکردم دست خودم نبود ترس و تحریک شدن منو به اوج خودش رسانده بود جان زبانش را گذاشت وسط پستانهایم و تا نافم را لیس زد دستش را روی حلقه نافم که به شکل قلب بود و از نقره بود کشید گفت: این خیلی قشنگه با مهربانی با من حرف میزد همین باعث شد که من یواش یواش آرام بشم و از ترسم کم بشه کمی با نافم و حلقه آن بازی کرد بعد با یک حرکت نشست وسط پاهایم بند شورتم را از دو طرف باز کرد و از روی کسم پایین انداخت از حرفه ای کار کردنش خیلی خوشم آمده بود جان گفت: WAAAAAW چه کس خوشگل و خوش رنگی داری کمتر دختری پیدا میشه که کس صورتی داشته باشه من از حرفش خوشم اومد بهش خندیدم گفت: الان خوب شد تو جای خوبی آمدی باید بخندی نه اینکه بترسی بعد یک بوس خیلی آرام از کسم کرد لبهای کسم را گرفت و آرام از هم باز کرد از سوراخ کوسم یک بوسه کرد بعد یک لیس بلند سرتاسری وای مردم .... بعد چوچولم را با دندونش کمی کشید من هم به شوخی یک جیغ زدم هر دو خندیدیم (من تازه یواش یواش داشتم خر میشدم نمیدانستم چه بلایی قرار است سرم بیاید) برای همین خودم را در اخیتار جان گذاشتم اون هم دید که اعتماد منو به دست آورده یک خنده ای کرد افتاد به جون چوچولم کمی نگذشت که اخ اوخم بلند شد با شست دستش سوراخ کسم را میمالید و با یک انگشت دیگر سوراخ کونم را حسابی حشری شده بودم ضربان قلبم تندتر شده بود و تند تند نفس نفس میزدم که یکباره احسام کردم توی رحمم داغ شد بدنم به تشنج افتاد جیغ زدم گفتم: خواهش میکنم وایستا ..... دارم .... میام .....
جان هم ولم کرد پاهایم را باز کرد دهنش را گرفت جلوی سوراخ کسم یک تشنج شدید کردم و با فشار زیاد تخلیه شدم زیر دلم خالی شد احساس کردم راحت شدم سرم را بلند کردم به جان نگاه کردم که تمام صورت و بدنش خیس شده لپاش باد کرده بود بعد تمام آبم که توی دهنش جمع کرده بود پاشید روی شکمم یک جیغ کشیدم و هر دو خندیدم بلند شدم روی پاهاش نشستم طوری که کسم به شکمش چسبید خیلی حال کردم صورتش را بوسیدم گفتم مرسی خواستم بلند شم منو محکم کرفت و روی شکم انداخت روی تخت گفت: کجا تازه شروع شده گفتم: خوب من که ارضاء شدم دیگه چی مانده گفت: کریستینا سفارش تو را به ما کرده که خوب تنبیهت بکنیم با ترس گفتم: میخواهی چکار بکنی گفت: نترس نمیخواهم که بخورمت البته کست را میخورم و خندید تکان نخور که برگردم من هم در حالی که به شکم روی تخت خوابیده بودم دستم را زیر چونم گذاشتم و نگاهش کردم دیدم دو تا پماد از توی کشو در آورد با یکی حسابی روی کیرش مالید و دومی را برداشت آمد طرف من به کیرش دقت کردم شروع کرد به بزرگ شدن و شق کردن ترسم گرفت گفتم: میخوای اینو بکنی تو کسم جان گفت: نه عزیز توی کس و کونت میکنم.
نشست وسط پاهایم دستش را برد زیر شکمم و کونم بلند کرد طوری که کس و کونم در اختیارش بود روی سر تیوپ کرم که نمیدانم چه کرمی بود قیف مخصوصش را بست اول کمی دور کسم مالی بعد با انگشت کسم را ماساژ داد و یکباره انگشت کلفتش را کرد توی کسم هر چند درد جدی نداشت ولی از ترسم جیغ زدم بعد قیف تیوپ را که حدود 10 سانت بود کرد توی کسم و نصف تویپ را توی کسم خالی کرد از خنکی آن خوشم آمد کرم را بیرون کشید و کمی به دور کونم مالید گفتم خواهش میکنم اینجا را نه ولی راستش ته دلم میخواست بیشتر جنبه عشوه کردن داشت با انگشت کمی سوراخ کونم را مالید و بعد انگشتش را کرد توی کونم بعد سر کرم را کرد توی کونم و باقی مانده کرم را توی کونم خالی کرد بعد شروع کرد با یک انگشت و بعد با دو انگشت سوراخ کسم را گشاد کردن که این کارش خیلی به من حال داد انگشتش را بیرون کشید کمی نگذشته بود که داغی سر کیرش را پشت سوراخ کسم احساس کردم تا خواستم واکنش نشان بدهم با یک فشار سر کیرش را کرد تو کسم آتیش گرفت جیغ زدم خواستم خودم را جلو بکشم که کیرش از کوسم در بیاید ولی فایده نداشت محکم منو بغل کرده بود یواش یواش دردش کمی آرام شد وقتی دید من تقلا نمیکنم دستش را دور شکمم حلقه کرد و شروع کرد به فشار دادن و یکباره تا ته کیرش را توی کسم جا داد واااای خدا احساس کردم که دارم منفجر میشوم با تمام قدرتی که داشتم جیغ زدم و بیحال افتادم کمی که گذشت سرحالتر شدم جان کون منو محکم بغل کرده بود و کیرش تا خایه هاش توی کسم بود و بیحرکت مانده بود فکر کنم کیرش تا داخل رحمم رفته بود چون از تو کسم و شکمم خیلی میسخوت نا نداشتم حتی ناله بکنم با بی حالی به جان گفتم: خواهش .... میکنم ..... بکش ..... بیرون ..... دارم ..... منفجر .... میشم..... جان گفت: کمی صبر کن عادت میکنی اگر درش بیارم خیلی اذیت میشی من توی اینکارم استادم. تنها کاری که میتونستم بکنم ناله کردن بود ولی یک احساس عجیبی داشتم با اینکه دردم خیلی شدید بود ولی خوشمم می آمد فکر کنم پنج دقیقه به همین حالت ماندیم که کیر جان توی توی کسم جا باز کرده بود جان کیرش را یواش یواش از توی کسم بیرون کشید وقتی کیرش کامل بیرون آمد احساس کردم زیر دلم خالی شد یک نفس عمیق کشیدم کسم بدجوری میسوخت جان خم شد و کسم را بوسید گفت آماده ای گفتم: نه نه نه تو را خدا .... دوباره کیرش را کرد توی کسم یک جیغ بلند کشیدم شروع کردم به گاز گرفتن دشک ولی دردش کمتر از قبل بود وقتی خایه هاش به چوچولم خورد فهمیدم که کیرش را تا ته توی کسم جا کرده من فقط ناله میکردم و تشک را چنگ میزد و گاز میگرفتم جان آروم آروم شروع کرد به تلمبه زدن تازه داشتم کیرش را احساس میکردم کیرش که توی شکمم بالا پایین میشدم حرکتش را احساس میکردم تازه فهمیدم که کسم خیلی کوچک چون وقتی سر درشت کیر جان تا ته دهلیز کسم میرفت تو و با فشار از دریچه رحمم میرفت داخل را احساس میکردم با ناله از جان سوال کردم: طول کیرت چقدر است گفت: 25 سانت گفتم: دروغ نگو یک متره داره از دهنم میزنه بیرون گفت: نه گفتم: سر کیرت حتی توی رحمم هم میره گفت: قبلا که به تو گفتم کس کوچکی داری ولی کار من گشاد کردن و بزرگ کردن کس و کونه نگران نباش وقتی کارم تمام شد همه چیز درست میشه.
جان تلمبه زدنش را تندتر کرد داشتم میمردم واقعا کیرش داشت از دهنم میزد بیرون بدنم به تشنج افتاد کسم حسابی داغ شده بود فهمیدم دارم به ارگاسم میرسم به جان گفتم: خواهش میکنم وایستا داره آبم میاد جان درحالی که به کارش ادامه میداد گفت: بگذار به اوجش برسه در میارم داشتم منفجر میشدم یک بند جیغ میکشیدم که یکباره جان کیرش را از توی کوسم بیرون کشید با یک تشنج شدید طوری که کاملا دستام و پاهام منقبض شده بود آبم با فشار زیاد پاشید بیرون افتادم روی تخت و از حال رفتم نمیدانم چقدر طول کشید که بیدار شدم کسم میسوخت ولی احساس خیلی خوبی هم داشتم جان کنارم نشسته بود داشت موهایم را نوازش میکرد کمکم کرد که بشینم صورتم را بوسید و یک شکلات به من داد با یک بطری آب خنک گفت: بخور انرژی بگیری آنقدر آب از بدنم رفته بود که بطری آب را تا آخرش سر کشیدم جان خدید گفت: وااااو و یک بطری دیگر باز کرد و داد دستم کمی دوروبرم را نگاه کردم تشک حسابی خیس شده بود تمام بدن جان هم همینطور پای خودم هم خیس شده بود جان وقتی دید خودم تعجب کردم گفت: مثل آتشنشانی میمانی یادت باشد اگر جایی آتش گرفت به اونجات شیلنگ وصل کن بده دست آتشنشانها تا آتش را خاموش کنند یک مشت دخترانه به بازوش زدم گفتم: بیتربیت هر دو خندیدیم آب و شوکلات را خوردم سر حال اومدم جان گفت بیا ادامه بدهیم گفتم تمام نشده گفت نه تازه باید کونت را گشاد بکنم گفتم: تو کس منو از پشت کردی حالا کونم از جلو بکن منو بلند کرد به پشت روی تخت خوابوند گفت: یکبار دیگه کست را از جلو میکنم ولی کونت را حتما باید از پشت بکنم اینطوری بهتره دستم را بردم روی کسم دیدم حسابی باد کرده دور سوراخ کسم را با انگشت چک کردم ببینم پاره که نشدم جان فهمید گفت نترس پاره نشدی ولی حسابی گشاد شدی بعد کیرش را که حسابی شق و کلفت شده بود گذاشت جلوی سوراخ کسم چشم را بستم منتظر شدم که بره تو جان یک حرکت کرد کیرش تا ته رفت تو گفتم: آخ چقدر خوبه ولی کسم خیلی میسوزه اینبار خیلی برام راحتر بود و کیف هم میکردم وقتی بدن خیس جان به کپلهای خیس من میخورد چلپ صدا میداد که از این خیلی خوشم میامد پنج دقیقه طول نکشیده بود که دیدم دارم به ارگاسم میرسم چیزی نگفتم تا مثل دفعه قبل یک ارگاسم کامل و خوب داشته باشم با دستام رانهایم را گرفتم و به روی شکمم جمع کردم و سرم را بالا آوردم ببینم آنجا چه خبر است وای کیر کلفت جان با سرعت میرفت توی کسم و بیرون میامد که همین موجب شد که به اوج لذت برستم بدنم دوباره به تشنج افتاد جان فهمید و کیرش را در آورد چند لحظه بعد با چشمهای وحشت زده خودم دیدم که آبم با چه فشاری از توی سوراخ کسم فوران کرد خیلی احساس راحتی کردم و خودم را ول کردم روی تخت آنقدر از این کار لذت برده بودم که خودم برگشتم و حالت چهار دست و پا قرار گرفتم تا جان کون منو گشاد بکند ولی میترسیدم با این حال کونم را در اختیار جان گذاشتم که هر کاری دوست دارد بکند.
جان پاهایم را از هم باز کرد و نشست وسط پاهایم با یک دستش کپل های درشت مرا از هم باز کرد و با دست دیگرش شروع کرد به مالیدن سوراخ کونم اول یک انگشتش را تو کونم کرد بعد از مدتی انگشت دومش بعد انگشت سومش را کمی درد داشتم البته به یمن سکس با کریستینا که خیلی به سوراخ کونم علاقه داشت و خیلی وقتها از کونم منو میکرد کونم گشادتر از کسم بود جان کمی دیگر با کونم بازی کرد با دو تا دست بزرگش کپلهای مرا گرفت و از هم باز کرد دردم کرفت گفتم: یواش پاره شدم بعد کیرش را آرام گذاشت پشت سوراخ کونم درشتی و گرمی کیرش احساس خوبی به من داد اینبار آرام آرام کیرش را هل داد داخل کونم از درد جیغ زدم گفتم: جان ترو خدا یواش دارم منفجر میشم وااااای مردم. جان به کارش ادامه داد تا جایی که کیرش را کامل تو کونم جا داد چند دقیقه ای همینطور بیحرکت ماند تا اینکه کیرش توی کونم جا باز کرد بعد آرام آرام شروع کرد به تلمبه زدن سرم را بردم زیر شکمم ببینم چطور کونم را میکند ولی چیزی ندیدم فقط عقب و جلو رفتن جان را میدیدم یک لحظه چشمم به شکمم افتاد وقتی که جان کیرش را تو میکرد شکمم برجسته میشد که این منو خیلی حشری کرد مدتی به این صحنه نگاه میکردم اصلا درد کونم یادم رفته بود جان تلمبه زدنش را تند کرد کونم حسابی داغ شده بود به ناله کردن افتادم کیرش آنقدر بلند بود که احساس میکردم دارد از دهنم بیرون میزند برای همین حالت تهوه بهم دست داده بود مدتی گذشت کونم حسابی به سوزش افتاده بود از جانم خواستم کیرش را بیرون بکشد تا دراز بکشم خسته شدم جان هم نامردی نکرد و یکباره بیرون کشید که از کونم صدا در آمد جان با صدای بلند خندید حسابی خجالت کشیدم صورتم را لای دستم قایم کردم برای اولین بار بود که جلوی کسی اینطوری با صدای بلند میگوزیدم از خجالت سرخ شده بودم حتی سوزش کونم هم یادم رفته بود جان خودش به پشت خوابید گفت تو بیا بشین روی کیرم این صحنه را توی فیلمهای پورنو دیده بودم بلند شدم پاهایم را دو طرف بدن جان گذاشتم بعد رویش چونباتمه زدم جان کیرش را روی سوراخ کونم تنظیم کرد من هم کامل نشستم روی کیرش که کیرش تا ته رفت توی کونم یک آخ گفتم البته اینطور دردش کمتر بود جان هم با دو دستش پستانهای کوچک مرا کرفت و میمالوند خودم شروع کردم به تلمبه زدن که خیلی خوشم اومد مدتی نگذشت که جان شروع کرد به اوف اوف کردن و یکباره بدنش منقبش شد فهمیدم که میخواهد آبش بیاید سریع نشستم با دوتا دستهایم کپلهایم را گرفتم کشیدم که کیر جان تا آنجا که امکان دارد برود تو وقتی که مطعن شدم جان ابش را کامل توی کونم خالی کرده از رویش بلند شدم سوراخ کونم را گرفتم طرف شکم جان و زور زدم آب جان همراه با یک گوز بلند ریخت

دختر جنده


عکسهای سکسی از کس(کوس) خوشگل و حشری کننده


تصاویر فوق سکسی، شهوت زا و حشری کننده با کیفیت



سه دختر حشری

حشری

حشری


مالیدن کس با انگشت کردن تو


دست میکنه تو کس

عکسهای حشری کننده

عكسهاي تحريك كننده

دختره لخت
روی شکمش ساعت را نگاه کردم که حدود یک و نیم ساعت بود که جان منو میکرد با هم رفتیم دوش گرفتیم البته تمام بدن مرا جان شست و با حوله خشکم کرد و از حمام بیرون آمدیم یک کیلاس ویسکی خوردیم با کمک جان لباسهایم را پوشیدم و بیرون آمدم کمی به سختی راه میرفتم چون کسم و کونم خیلی میسوخت هنوز کریستینا بیرون نیامده بود من همانجا توی اتاق انتظار نشستم مدتی نگذشت که یکی از مردها برایم آبمیوه و کیک آورد که خیلی بهم چسبید چون هیچ انرژی برایم باقی نمانده بود حدود یک ربع بعد کریستینا آمد وضع او خیلی داغونتر از من بود بلند شدم به استقبالش رفتم همدیگر را بوسیدیم و از ساختمان خارج شدیم تا برسیم به آپارتمان کریستینا کل داستان را خلاصه براش تعریف کردم کریستینا از من خواست که شنبه و یکشنبه را توی آپارتمانش بمانم منم هم بغلش کردم گفتم: من مال تو هستم هر کاری بگی همان را میکنم لبهایم را بوسید رفتیم داخل آپارتمان حسابی گشنه بودیم وقتی پیتزا آمد خوردیم و بعد رفتیم تا شب خوابیدیم که برای برنامه شب هم انرژی داشته باشیم و هم خستگی از تنمان بیرون برود
دخترای چشم بادوم حشری
عکس سکسی دختر خارجی
این چه کونی داره قمبل شده

تماشای فیلم سکسی +داستان سکسی یک دخترلزبين

مرکز دانلود کلیپ سکسی وعکس سکسی دختران ایرانی و اسیای و شرقی و غربی
بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سياوش
Free Galleries عکس دختر سکسی Young Teens,
http://sia20.wordpress.com
سوراخ کون
 سوراخ کونش کاملاً بسته و تنگ بود. اول با یه انگشت و بعد با دو انگشت سوراخ کونش رو کمی گشاد کردم. طوریکه سر کیرم تو کونش جا گرفت. فشار زیادی لازم بود تا فرو بره و نیاز به کِرِم بود. گفتم کرم کجا داری و با دست اتاق خواب رو نشون داد. دویدم و کرم داو رو آوردم. یه مقدار دور سوراخ کونش مالیدم و کیرم رو هم چرب کردم. اینبار سر کیرم خیلی راحت تو رفت و فشار کمتری لازم بود تا بقیه اش تو بره. ولی از حرکاتش پی بردم که کمی درد داره. من هم با آرامی اینکار رو جلو می بردم. سه چهار بار که تا نصفه های کیرم تو کونش فر رفت و کشیدم بیرون دیگه کاملاً جا برای کیر من تو کونش باز شده بود. آروم تو می دادم و بیرون می کشیدم. تنگی سوراخ کونش آبریزش من رو افزایش می داد. حالت گوشتی کونش وقتی توش فرو می کردم دیدنی و لذت‏بخش بود. آبم در حال اومدن بود و اون هم داشت جیغهای شهوانی کشدار می کشید. خواستم بکشم بیرون و آبم رو رو کمرش خالی کنم که با دست پام رو گرفت و نذاشت اینکار رو بکنم. من هم با فشار و سروصدا تمام آبم رو توی کونش تخلیه کردم و شل و ول افتادم. اون هم طرف دیگه ولو شد. 

داستان سکسی یک دخترلزبين


من يه لزبين 16-17 ساله هستم. من 3 سال با شقايق همکلاس بودم عاشق هم بوديم. تومدرسه همه مي دونستن.. تا اون موقع با شقايق سکس آنچناني نداشتيم ... فقط در حدلب بود تا اينکه يه بار مهموني بود و همه ي دوستام خونه ما بودن .. بچه ها سرگرمرقص و... بودن که من و شقايق عذر خواهي کرديم و رفتيم اتاق من مثلا مي خواستيم باهم حرف بزنيم.. يه کم حرف زديم و گيتار زديم و... گذشت تا اينکه ديدم شقايق دارهيه جورايي نيگام مي کنه!! صورتشو آورد روبروي صورتم و گفت: يلدا خيلي دوستت دارم!!منم بهش خنديدم و بعدش يه لب طولاني .. بعد يه نگاهي به عکس رو ديوار کرد و خنديد(رو در و ديوار اتاقم کلي عکساي TATU دو تا خواننده ي لزبين بود که منو شقايقخيلي دوسشون داشتيم) منم بهش خنديدم و لبهاشو گاز گرفتم که دستشو آروم برد زيرتاپم و بند سوتينمو باز کرد و آروم سينه هامو لمس کرد.. دستاش داغ بودن و يه لرزشخفيف داشتن ... منم بغلش کردم که يهو خودشو چسبوند بهم و همه جاي صورتمو بوسيد ودوباره به شدت بغلم کرد تپش قلبشو احساس مي کردم هر دومون داغ شده بوديم ...آهستهگونه شو مي بوسيدم و با گوشش بازي مي کردم آخه رو گوشش حساس بود ...! يه کم کهگذشت و با هم حرف مي زديم از هم جدا شديم و ايندفعه من دکمه هاي بلوزش رو از پشتباز کردم و سوتين شو باز کردم و سينه هاي داغ و خوش ترکيبش رو لمس کردم ... و کلالباسشو درآوردم اونم همين کار رو با من کرد ..!

و دراز کشيد رو تختم که درو قفلکردم و پريدم روش!!سينه هامو مي مکيد و من هم بدنش رو عاشقانه لمس ميکردم و اونلحظه فکر ميکردم اونقدر که من و اون عاشق هميم هيچ کس ديگه اي اينطوري نيست ونخواهد بود! از تماس با بدنش نهايت لذت رو مي بردم و پر حرارت لبهامو و سينه هاموميمکيد و بهم ابراز عشق ميکرديم دستمو آروم بردم طرف شرتش و گرههاي دو طرفشو بازکردم که بهم خنديد !! ديوونش شده بودم دوباره با ولع لبهاشو بوسيدم و شرتش رو دراوردم و کسش رو لمس کردم ... و اروم باهاش بازي کردم ... اونم بغلم کرده بود و باموهام بازي ميکرد گفتم: شقا هايممتو (پرده) بزنم؟! نگام کرد يه کم ترسيد اما بعدشخنديد و گفت هر کار دوس داري بکن عشق من.. منم آروم آروم انگشت فاکمو کردم توسوراخش که .. آي آي شقايق و خوني که ريخت رو دستم !! ناراحت گفتم: خيلي درد داشت؟!يه کم هيچي نگفت و بعدش دستش رفت طرف شورتم و گفت : اين به اون در!! اولش يه کماز کسم خورد و ليسيد و بعد انگشتشو اروم کرد توش!! درد وحشتناکي بود ... روتختي مخونآلود شده بود هم خون اون هم من!! بدن داغشو ميمالوند به بدنم و لبهاي همو ميبوسيديم تموم صورت همو بوسيديم محکم بغلم کرد و گفت از اين ببعد ديگه مال هميم

 لزبين