۱۳۹۱ تیر ۳۱, شنبه

چه کس و کونی

مشاهده فیلم سکسی + آنلاین کلیپ سکسی ,کوس و کون



 کلیپ و عکس سکسی ایرانی و عربی وخارجی بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد
سياوش دلسوز

Deflorationفیلم پاره شدن پرده بکارت دختر چشم بادامی

کلیپ سکسی خوشگل خانوم ترکی

Trannies Fuck Guy

کلیپ سکسی آنلاین ,کوس و کون



صبر كردم خوابش ببره شايد بتونم كمي لمسش كنم . من كه خواب به چشمام نمي يومد. يك ساعتي كير خودم رو گرفته بودم وداشتم از شق درد مي مردم كه مطمعن شدم خوابش برده. چون تابستون بود هيچي رو خودمون ننداخته بوديم كه يه دفعه زندايي جا به جا شد و به پهلو خوابيد. با اين كارش كون بزرگش به طرف من بود . ديگه صبرم تموم شد و دستم رو بردم به طرف كونش و گذاشتم روي كونش. وايييييييييي چقدر نرم بود مثل پنبه. جرآتم بيشتر شد و دستم را روي كونش مي ماليدم. تا حالا كون هيچ زني رو حس نكرده بودم. خيلي نرم بود. يه لحظه زن دايي جا به جا شد و منم يه لحظه شوكه شدم و فكر كردم زن دايي فهميده. با حركت سريع الهام هيچ كاري نتونستم بكنم كه ديدم الهام به روي كمر خوابيد و دست من رفت زير كون الهام. عرق سردي رو پيشوني نقش بسته بود هم از ترس هم به خاطر شهوت زياد. فهميدم هنور خواب بوده . نفس راحتي كشيدم و خيالم راحت شد.

دستم زير كون الهام مونده بود. چه كون نرمي بود. دعا كردم ديگه صبح نشه سنگيني هيكل و مخصوصا كون نرمش روي يك دستم افتاده بود و من نمي تونستم دستم را از زير كون گرم ونرم و داغ اون بيرون بكشم. اخه احتمال بيدار شدنش وجود داشت. من كه حسابي حشري بودم اون يكي دستم را بردم به طرف پستوناش و دستم را گذاشتم روي يكي از اونا. خيلي اهسته اين كا ر رو كردم. شروع كردم به كشوندن دستم روي اون سينه هاي بلورين كه مثل دمبه نرم بودند. مي خواستم اونا رو محكم فشار بدم تا بتونم حسابي تو دستم حرارت و نرميش رو حس كنم اما نمي شد. با هزار زحمت دستم رو از زير كونش بيرون كشيدم. و با دستام كسش روهم از روي شلوار احساس كردم. ديگه مي خواستم برش گردونم به روي شكمش و بيفتم روي اون كون نرمش و كيرم رو از روي همون شلوار به طرف سوراخ كونش فشار بدم. يا حتي چند باري ميخواستم اهسته اهسته دگمه هاي پيراهنش رو باز كنم و سوتينش رو در بيارم و اون ممه هاي خوشكل رو ببينم. حتي يكي از دگمه هاي پيراهنش رو با هزار زحمت و بد بختي باز كردم اما از ادامه كار منصرف شدم چون واسه باز كردن همون دگمه جونم بالا اومد. خيلي بايد احتياط مي كردم.

تا اينكه 2بار خودم رو خيس كردم و حسابي اعصابم خرد شده بودوبالاخره بي حال شدم وخوابم برد وقتي چشمامو باز كردم ديدم زن دايي نيست نگاه كردم ديدم ساعت 11 ظهره و من خواب موندم. اخه ديشب تا نزديك هاي صبح به الهام ور ميرفتم. الهام تو اشپز خونه بود وقتي ديد از خواب بيدار شدم گفت به به صبح به خير. ميگم نكنه تو كمبود خواب داري و خنديد. البته به شوخي اين حرف ها رو به من مي زد اخه خيلي زن خوش اخلاق و خوش خنده اي بود. شب اول تموم شد و من يه فرصت رو از دست دادم. چند شب ديگه وضع به همين منوال گذشت ومن روز به روز حشري تر مي شدم. تا اينكه يه روز بعد از ظهر كه از كوچه اومدم خونه ديدم زن دايي با مامانم خونه ما هستند و دارو و قرص وشربت تو دست زن دايي . البته به اضافه 3 تا امپول. من گفتم خدا بد نده چي شده زن دايي. گفت چيزي نيست يه سرماخوردگي ساده. مامانم پريد تو حرفش و گفت اره جون خودت نمي دونستي چقدر تب داشتي . اگه من نبرده بودمت دكتر كه حالا وضعت بد تر بود. اخه چرا تو دكتر نمي ري زن هر كارت هم كردم كه امپولت رو بزني نزدي. من پريدم توي حرفاي مامان وگفتم زن دايي شما كه تا ديشب سر حال بوديد. گفت اره خب. اما ظهر رفتم حمام بعد يه سري از كاراي خونه رو كردم خيس عرق شدم و رفتم جلوي پنكه فكر كنم علتش اينه. من گفتم خب چرا امپولت رو نزدي خداي نكرده حالت بدتر ميشه. مامانم گفت: اخيش بچه كوچولو از امپول مي ترسه . تازه مي خواست دكترم نره من بردمش. زندايي: حالا بايد نقطه ضعف منو جلوي اميد بگي. خواب چه كار كنم من از بچگي از امپول مي ترسيدم. وقتي امپول مي زنم تا چند روز بايد كله كله راه برم. اين دكترها هم نمي تونند يه امپول بزنند. (من تو دلم گفتم بده من بزنم همچين ميزنم هيچي نفهمي)من كه خودم ديگه يه امپول زن حرفه اي بودم خودمو جلو انداختم و به زن دايي گفتم . اشكال از خودته. حتما خودت رو سفت مي گيري بايد خودت رو شل بگيري(يه لحظه ديدم جلوي مامانم و زن دايي عجب حرفي زدم اين به خاطر شهوتم بود كه شبها با ماليدن زن دايي زياد شده بود اين حرفو كه زدم يكم سرخ شدم و خجالت كشيدم و رفتم تو اون اتاق)مامانم به الهام گفت: اخه اميد امپول زدنو بلده. الهام: نمي دونستماون روزي كه امپول زدن رو ياد گرفتم گفتم بالاخره شايد يه روزي برسه و بتونم چند تا از دختر هاي فاميل را امپول بزنم. اما تا اون روز فقط تونسته بودم به عمو –دايي و يه چند تا پسر هاي فاميل امپول بزنم . اونا هم كه يه كون پشمالو و سياه داشتند.

شب رفتم تا پيش زن دايي بخوابم. وقتي رفتم خونشون ديدم حالش خوب نيست و رنگش زرد شده. گفتم چيه. گفت حالم بده. اميد: قرصاتو خوردياره اما فايده نداشتهامپولت رو زدي يا اينكه ترسيدي بزنينه نزدم . اگه مي خواستم خوب بشم همين قرص ها اثر كرده بود. اما دكتر علكي امپول ننوشته . اگه بزني حتما خوب مي شي. براي اينكه بترسونمش گفتم. اگه نزني حالت بد تر مي شه و به جاي 3 تا امپول بايد 6 -7 تا امپول بزنيالهام: حالا كه شب هست و مطب دكتر بسته. فردا ميزنم. اميد: تا فردا خيلي دير ميشه. الان بايد 2 تاشو زده باشيالهام: چاره اي نيستاميد: با خودم گفتم الان بهترين فرصته و با پررويي كامل گفتم: من ميتونم بزنم . اين جوري حالت بدتر ميشه. الهام: نه ممنون تا فردا صبر ميكنم. با خودم گفتم حتما از من خجالت مي كشهحدود يك ساعت گذشت و حالش خيلي بد شد تا اينكه خودش گفت اميد حالم خيلي بده. گفتم من كه گفتم بايد امپول بزني. الهام: تو مي توني بزنياميد: ارهالهام: تو رو خدا من از امپول مي ترسم. مي توني يواش بزني. يه موقع دردم نگيره من خيلي ميترسم. اميد: اره زن دايي من ديگه ماهرم. همچين بزنم كه خودت نفهمي. الهام: مثل اينكه مجبورم. امپول و سرنگ توي اون اتاقه. برو بيارش. اميد: خودتو اماده كن. روي تخت دراز بكش تا من بياممنو بگي از اين كه تا چند ثانيه ديگه كون زن دايي رو ميبينم دل تو دلم نبود وحسابي حول كرده بودم. يادمه وقتي امپول را اماده مي كردم دستم مي لرزيد. امپول رو اماده كردم و رفتم به طرف الهام تو اون يكي اتاق. ديدم رو همون تختي كه شبها با هم مي خوابيم دراز كشيده به روي شكمش. حالا ديگه اتاق هم تاريك نبود و من مي تونستم الهام رو ببينم در حالي كه دراز كشيده بود كونش رو ميديدم كه حسابي گرد و قلمبه شده و تو دامنش خودنمايي ميكنه و اين كير من بود كه به كون الهام سلام ميرسوند.

الهام پاهاشو يكم از هم باز كره بودو صورتش روي تخت بود و اصلا به من نگاه نمي كرد به خاطر اينكه روش نميشد. گفتم: زن دايي اماده اي . گفت اره بعد يكم سرشو تكون داد و نگاش افتاد به امپول. خيلي از امپول مي ترسيد. گفت تو رو خدا اميد جون يواش بزن. اولين بار بود كه ميگفت اميد جون. نفهميدم اين جونش ديگه واسه چي بود. گفتم چشـــــــــم. سرش رو برگردوند. حالا من بودم با يه كون قلمبه. دامنش رو گرفتم واروم اروم كشيم پايين. زيرش يه شلوار صورتي كشي تگ و چسبون پوشيده بود. هر چي مي يومدم پايين تر كونش بيشترپيدا مي شدتا اينكه دامنشو كشيدم پايين تا زير كونش و يدفعه هولوپي كونش افتاد بيرون. واي. عجب كون پهني داشت. نمي دونم چي خورده بود كه باسنش اينقدر رشد كرده بود. شلوارش محكم به كونش چسبيده بود. عجب باسني. دستم رو بردم به طرف شلوارش و يكمي كشيدم پايين البته با زحمت. نمي دونم چه جوري شلواربه اين تنگي رفته بود تو كونش و پاره نشده بود. البته نمي شد شلوارشو تا ته كشيد پايين. اما من تا وسط هاي لمبرهاي كونش شلوارشو كشيدم پايين. يه شورت تنك سفيدرنگ پاش بود با خط هاي مشكي كمرنگ. پيراهنش كمي مزاحم بود بنابراين يكم پيراهنشو زدم بالا طوري كه يه كمي كمرش پيدا شد . چقدر سفيد بود. حالا نوبت شرتش بود . شرتش رو اهسته يكمي كشيدم پايين واي چي ميديدم. يه كون سفيد و نرم به طوري كه وقتي شرت تنگش رو مي كشيدم بيرون لمبر هاي كونش تكون مي خورد. يكم كونشو داد بالا تا شرتش راحت تر بيرون بياد. واي خداي من يه لحظه كونش قلمبه شد . من نمي تونستم واسه يه سوزن زدن شرتش را كامل از پاش در بيارم و تنها يكي از باسن هاش واسه اين كار كافي بودواسه همين يه طرف شرتشو پايين تر كشيدم . حالا يه باسن هاشو تا نصفه هاش كامل ميديدم و درز بين 2 باسنش از بالاي شرت تا حدودي پيدا بود. واي چه كوني بود .

سوزن رو گذاشتم رو باسنش بلافاصله پاهاشو چسبوند به هم و خودشو سفت كرد با اين كارش كونش يكم اومد بالا. يكم كه نوك سوزن رو توپوست كونش فشار دادم گفت اييييييييي و با صداي نازكي گفت اميدجون يواش. گفتم زندايي خودتو شل كن كه درد نگيره . اين كارو كرد و من هم كارم تموم شد. سوزنوكشيدم بيرون و گفتم تموم شد . الهام همون جوري كه دراز كشيده بودگفت : تموم شد. گفتم اره درد داشت. گفت خيلي خوب زدي اصلا نفهميدم. پنبه رو الكل زدم و گذاشتم روي محلي كه سوزن زده بودم و يكم هم از فرصت استفاده كردم و با انگشام ماليدم روي لمبري كونش واي چه نرم وگرم بود . خيلي با حال بود. گفتم پنبه رو يكم اينجا نگه دار و بعد بلند شو. خودم يه نگاه ديگه به كون نيمه برهنه الهام انداختم و رفتم از اتاق بيرون البته با شدت به طرف دستشويي حمله كردم. زن دايي وقتي اومد بيرون از من تشكر كرد و گفت اگه اون روزي كه بچه بودم وبراي اولين بار امپول زدم اون خانم خوب امپول زده بود ديگه نمي ترسيدم. حالا زحمت اون 2 تا ديگه رو هم به خودت محول ميكنم. منم با كمال ميل قبول كردم. اون شب كه پيش زن دايي خوابيدم ديگه از اين كه با هزار ترس و لرز كون زن دايي رو بمالم منصرف شده بودم و با خودم يه فكر شيطنت اميزبه سرم زد واون اين بود كه فردا شب حتما زن دايي را بكنم. ديگه با ديدن اون كون فقط دست زدن بهش از روي شلوار لطفي نداشت و تصميم گرفتم حالا كه خونه خالي شده ويك هفته بيشتر پيش زن دايي نيستم شب بعد حتما ترتيبش رو بدم. تا اين كه فردا شب رسيد.ادامه دارد



تاریخ: چهار شنبه 10 فروردين 1390(بازدید )برچسب:عکس خارجي (16) کون کردن (13) ،دختر سکسی سیاوش ،دلسوز۲۰ ،، (12) Anal Sex,Free Anal (12) عکس سکسی (12) کليپ های کم حجم خفن (11) خاطرات سكسي (10) داستان سکسی (10) عکسهای سکسی (10) کون تنگ (10) 3GPلينک دانلود (9)3gp Sex Movie (9) سکسی خفن (9) کليپ سوپر (9) 3gp (8)rapidshare کليپ های کم حجم خفن (8) دانلود فیلم سکسی با لینک مستقیم(8) عربی (8) عکس کون (8) کون خوشگل (8) کون ماهیچه ای (8) Anal Lube (7) عکس سینه ، دختر سکسی (7) کلیپ سکسی ایرانی (7) گالری Summerعکس کون (7) 3GP CLIPS (6) Amateur arab (6) دانلود کلیپ 3gp (6) سری کلیپهای فضای ایرونی (6) عقبی ، Anal Clips (6)مرکز دانلود کلیپ خفن ایرانی (6) کوس تنگ گوشتی ۱۸ ساله (6) گالری عکس کون (6) 3gp Sex Movie -1 (5) arab women (5) rapidshare،3gpir (5)عکس کون و کوس (5) كليب جديد (5) كوس و كون دختر خارجي (5) لينک دانلود (5) لیپ پر حجم (5) کليپ خارجی (5) کليپ وطنی (5) Amateur sex video (4) anal scene, (4)http:،،persian3gp,wordpress,com (4) persian3gp,wordpress,comکليپ جديد سکسي (4) دختر حشری (4) دختر پرده دار (4) دختران بیکینی , (4) س ک س (4)سياوش،دلسوز۲۰ ،داستان سکسی خفن ، دختر ،جنده کونک (4) عكس سكس (4) عکس باحجاب سکسي (4) عکس عقبی (4) فيلم سكسي (4) لیسیدن سینه (4) وطنی (4) Archives (3)Hardcore (3) arab lady (3) sex +rapidshare (3) جنده عربی (3) دختر عراقي باحجاب (3) عکس سکسی اماتور (3) عکسهای سکسی مخلوط ,آماتور سکسی عکس دختران برهنه(3) مجله سکسی عکسهای سکسی (3) همسایه پایینی (3) کوس حشری ۱۵ ساله (3) Best home porno (2) Halloween party (2) Movie (2) Private TRIPLE X (2) Short Clips(2) XXX Clips (2) delsoz20 (2) hotfile (2) persian3gp,سیاوش دلسوز (2) sex with Iranian mature lady (2) ادرس حدید سیاوش دلسوز Russian beauty Mishel hardcore(2) تنگ گوشتی ۱۸ ساله (2) جنده عربی،hijabi girl 2 (2) خانوم افغان ناز (2) زن لخت (2) سوراخ کون (2) سياوش،دلسوز۲۰ ،داستان سکسی خفن ، دختر ،جنده کون،دختر ایرونی سکسی ، عکس سینه ،دختر سکسی سیاوش ،دلسوز۲۰ ،، (2) سياوش،دلسوز۲۰ ،داستان سکسی خفن ، دختریه تجربه سکسی ،جنده کونک(2) عکس سکسی دختران (2) مجلات جنسی-مجله سکسی -Natural Girls (2) همجنسگرا (2) ویدیو یک(2) پرده بکارت (2) کوس افغانی (2) کوس کون (2) کون بچه افغان (2) کون دختر ، Anal Clips (2)کون کرد (2) کون گوشتیTeens (2) ،دختر سکسی سیاوش ،دلسوز۲۰ ،دخترایرونی، (1) 2010Twisted Vision (1) 3gp, (1) 3gpk (1) Amateur Pictures (1) Anastasia Twinkling (1)Arabic_Eraq عراقى (1) Blonde Teen (1) Brook (1) Flick (1) Foot Job (1) Fuck (1)Hentai Pictures (1) Iranian couple (1) Kim Kardashian Sex Tape Free (1)Lesbians (1) MPLStudios Kasha Flutter (1) Pakistani Girls (1) Sex (1) Teen(1) Teens (1) ghahveye talkh (1) hojjatiranking،3gp (1) malaysia sex 3gp(1) pakistan porn xxx (1) persian3gp,wordpress,come کليپ های کم حجم خفن (1) sex magazine (1) sexy Kita (1) sexy Rucca (1) video (1) wmv (1) آخوند هوسباز (1) افغان سکس (1) افغاني كون (1) بچه های حشری (1) جلق زدن (1) جلق زدن با پا (1) حشری (1) خاطره سکسی افغاني(1) خانم معلم (1) خونه خالم (1) خونه ی خانوم لواسانی (1) داستان سکسی زن همسایه (1) داستان سکسی فارسی(1) داستان کون گایدنداستان سکسی (1) دختر سکسی ورزشکار (1) زن باحجاب با روسری ولی لخت (1) س ک(1) سكس (1) سمیه در اداره (1) سمیه در اداره بیمه 2 (1) سوراخ کون تنگ (1) سکس با دختر (1) سکس ضربدری (1) سکس محمد با حکیمه (1) سیاوش دلسوز (1) عکس سکسی ایرانی (1) عکس کون و کوس افغانی و عربی (1) ك س (1) كس جديد،دختر سکسی سیاوش ،دلسوز۲۰ ،، (1) كوس و كون دختر خارجيarab women on webcam (1) لبنانى (1) مجله فضاي (1) نارگاسم (1) پرستو (1) کس (1) کليپ خارجی پر حجم (1) کليپ خارجیErrotica (1) کليپ خر کردن (1) کلیپ انلاین کون کردن (1) کلیپ سکسی ایرانی, (1)کلیپ سکسی موبایل ایرانی (1) کلیپ سکسی کردی (1) کوس ترکی (1) کوس و سینه دختر ترکیه (1) کوس و کون(1) کوس و کون بدن ساز زن (1) کون کس گاییدن (1) کون گوشتی (1) کیم کارداشیان , (1),

Booby Blondes

۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان

مرکز کلیپ و عکس سکسی ایرانی و عربی وخارجی بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سياوش دلسوز

Deflorationفیلم پاره شدن پرده بکارت دختر چشم بادامی

کلیپ سکسی خوشگل خانوم ترکی

Trannies Fuck Guy


 عکس های متحرک و انیمیشنی 
 

منم که دیدم حسابی حشری شدم کیرم رو روی چوچولوش می کشیدم تا حسابی دیوونش کنم (می دونستم بعداز چند سال دوباره سکس داشتن چقدر آمدم و ، تا مرز جنون می کشه ) بعد خودش کیرم و گرفت و اونو داخل کسش کرد ومن شروع به تلمبه زدن کردم بعد از چند لحظه پوزیشنمون رو عوض کردیم و اونو به حالت داگی نشوندم روی زمین و از عقب شروع به کردن کسش کردم اونقدر از خود بی خود شده بودیم که مرجان فقط جیغ می زد و می گفت بکن منو تو رو خدا بکن زود باش نمی دونم تا اون لحظه چند بار آبش اومد ولی همش التماس می گرد و می گفت بزن پارش کن ، جرم بده ، کسمو پاره کن ، زود باش ، اوه اوه می خوام کیرتو بده بیاد زمانی که داشتم تلمبه میزدم با انگشتانم با سوراخ کونش هم باز می کردم تا کاملا جا باز کردو کیرم و از توی کسش کشیدم بیرون و با کمی فشار و آرامش بالاخره وارد کونش شد که یک جیغی از ته سرش کشید گفت نامرد پارم کردی یه چند دقیقه ای صبر کردم تا کیرم توی کونش جا باز کنه و دوباره شروع به تلمبه زدن کردم و همزمان گهگاهی هم با سینه های کوچولوش ور میرفتم و هم با کسش دیگه داشت آبم می امد که سرعتمو زیاد کردم و بهش گفتم داره آبم میاد اونم گفت از منم داره میاد ، بهش گفتم آبمو کجات بریزم گفت : بریز تو کونم زود باش عزیزم بکن ،کونمو پاره کن ، جرم بده

Deflorationفیلم پاره شدن پرده بکارت دختر چشم بادامی

Very Sexy afghan doctor
کلیپ فیلم پاره شدن پرده بکارت دختر چشم بادامی
3gp
 Download

 Korean_Girl_Real_Defloration_And_Creampi... (18.50 MB)
مرکز کلیپ و عکس سکسی ایرانی و عربی وخارجیبهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سياوش


 كون سفيد و نرم و گوشتی
کس کوچولو ناز و خوردنی
خاطرات سکسی تان را برای ما بفرستید تا به نام دلخواه تان چاپ کنیم....
23 سال داشتم و برای ادامه تحصیل به دانشگاه علمی كاربردی در شهر قزوین رفتم و اونجا بود كه بادختری به اسم متین آشنا شدم .كه بعد ها متوجه شدم نامزد داره.خیلی دختر راحتی بود و خوش خنده و سر هر موضوعی از ته دل می خندید . با پسرا خیلی گرم میگرفت و خیلی بهشون نزدیك میشد.طوری كه برای خیلی ها جای سوال داشت مگه این نامزد نداره پس چرا این طوری با پسرها راحته.جواب این سوال ها خیلی طول نكشید،یك روز نامزدش رو آورد به دانشگاه و به دوستاش معرفی كرد بله همه جواب سوالشون رو گرفتند.جریان این بود نامزد متین خانون قیافه جالبی نداشت با اون صورتی كه در حین كم سالی پیر به نظر میرسید و دندونایی كه با فاصله از هم قرار داشت و موهایی كه بلند كرده بود تا بتونه كچلی سرش رو مخفی كنه با خنده های زشتش و ... خب این دختر كه زیبا بود حق داشت برای نیاز انسانیش با پسرهای خوش تیپ و خوشگل دانشگاه بچرخه.
از قدیم گفتند كه چیزه خوب همیشه نصیب شغال میشه
كم كم تو دانشگاه زمزمه هایی به گوش میرسید كه متین بین ساعتهایی كه دانشگاه نیست با بچه های دانشگاه میره بیرون . آخه میدونید برنامه درسی طوری بود كه صبح یك كلاس داشتیم و بعد از ظهر كلاس دیگه داشتیم بعضی دانشجو ها این فاصله رو خونه نمیرفتند و دانشگاه میموندند.خب متین هم از این بهونه استفاده كرده بود و خونه نمیرفت و با بچه ها بود.تا این كه از بهروز دوست صمیمیم شنیدم كه متین دیروز با یكی از بچه ها رفته خونشون و حتی لخت شده و براش رقصیده من باورم نشد گفتم اون نامزد داره و از این حرفا.

بهروز گفت بهت ثابت میكنم كه دخترا رو نمیشناسی.دو روز بعد زنگ زد و گفت ساعت 2 خونه ما باش من با متین میام .بهروز چون از تهران اومده بود برای دانشگاه قزوین خونه مجردی داشت . طبق قرار رفتم خونه بهروز و منتظر موندم در همین حین تلویزیون رو روشن كردم و یكی از كانال های ماهواره ای رو تماشا میكردم كه زنگ در به صدا در اومد رفتم در رو باز كردم بهروز با متین اومدند بالا ،به بهروز گفتم كه مگه كلید نداری كه زنگ زدی گفت ترسیدم لباس تنت نباشه گفتم زنگ بزنم .من و بهروز خیلی شوخی داریم.بعد از كلی تعارف و احوالپرسی متین اومد داخل و رو كاناپه نشست. كه بهروز گفت من یكی دو ساعت جایی كار دارم باید برم خیلی واجبه.گفتم مهمون دعوت كردی و خودت میری؟گفت مهمون چیه صاحب خونست كه متین زد زیر خنده از اون خنده های شیطونی،بهروز رفت و من موندم و متین.اون روز هوا خیلی گرم بود و چون از صبح سر كلاس بودیم متین گفت راستی میتونم دوش بگیرم اینقدر هوا گرم بود كلی بدنم عرق كرده از خودم بدم میاد.گفتم بفرما حموم.نمیدونم چرا نمیتونستم قبول كنم كه متین این جوری كه بهروز میگه نیست اصلا نمیتونستم بهش احساسی داشته باشم چون میدونستم نامزد داره، رفته بود حموم و منم داشتم تلویزیون تماشا میكردم كه یهو دیدم صدای آواز میاد ،به سرم زد از سوراخ كلید در نگاهی بندازم ببینم چی میكنه با كلی زحمت و ترس به داخل حموم نگاه كردم ولی چیزه زیادی معلوم نبود بی خیال شدم ولی یك چیزی مثل خوره افتاد به جونم كه باید ببینم بهروز راست میگخ یا سر كارم.رفتم و از آشپز خونه صندلی برداشتم و گذاشتم زیر پام از بالای در كه شیشه بود كاما و به صورت واضح داخل حموم رو دیدم ولی یخورده بخار روی شیشه نشسته بود.
چیزی رو كه میدیدم تصورش برای كسی كه متین رو تو اون مانتو و لباس دیده بود مهال بود.چه اندامی داشت ران هاش كلفت و كونش گوشتی و سینه های بزرگی داشت مونده بودم این سینه های بزرگ و چه طوری زیر مانتو مخفی میكرد و سفیدی بدنشم كه هر چی بگم كم گفتم روی برف رو كم كرده بود . بخاطر این كه شورت و سوتینش خیش نشه كامل لخت شده بود من كیرم داشت منفجر میشد داشت شلوارم رو پاره میكرد خدا بگم چیكارت نكنه بهروز این چی بود آوردی تو خونه اصلا یادم رفت این نامزد داره و گناه داره ،كامل داشت بدنش رو می شست حتی لای كوسش رو من داشتم دیوونه میشدم نمیتونستم واقعا خودم رو كنترل كنم باید بودید و میفهمیدید چی میگم .دیدم شیر آب رو بست زود از صندلی اومدم پایین و صندلی رو گذاشتم تو آشپز خونه. رفتم جلوی تلویزیون نشستم.كه دیدم زنگ حموم رو داره میزنه داد زدم چیه كه گفت حوله میخوام اینجا حوله نیست.رفتم جولوی در حموم كه دیدم سرش رو از لای در آورده بیرون و میخنده و میگه حوله بدو حوله رو بیار میگم اینجا خونه بهروزه حوله رو از كجا پیدا كنم. از روی عمد رفتم تو اتاق خواب و یك مدت دیگه اومدم بهش گفتم پیدا نكردم گفت اینم شد حرف تنم رو چطوری خشك كنم منم شوخی كردم گفتم بیا خودم خشكش میكنم و رفتم رو كاناپه نشستم و تو فكر اون لحظه ای كه تو حموم دیدم بودم گفت چی شدی كجا رفتی ؟ گفتم جلوی تلویزیون نشستم چیه.گفت من چی كنم رفتم جلوی حموم دیگه حال خودم رو نمیدونستم دست زدم به صورتش گفتم این كه خشك شده دست زدم به دستش كه در رو گرفته بود گفتم این كه خشك شده در رو یخورده فشار دادم و بیشتر باز شد اونم مقاومتی نكرد گردنش رو هم دست زدم گفتم اذیت میكنی بدنت خشكه كه گفت تنم خیسه كه من در رو كامل باز كردم اون یك دستش رو جلوی كوسش گرفت و یكی رو هم جلوی پستوناش ،یهو خندم گرفت گفت مرگ به چی میخندی گفتم متینه تو دانشگاه رو ببین و متینه تو حموم رو چقدر جیگر شدی .بدش نیومد و عشوه اومد گفتم بیا بریم بشین رو كاناپه تلویزیون ببین خشك میشی.زدم یك كانال پورنو .خودمم كنارش نشستم اونم سوتین و شورتش رو پوشید اومد نشست جلوی تلویزیون باورم نمیشد متین با این وضعیت جلوی من نشسته.چند دقیقه كه از تماشای تلویزیون گذشت زیر چشمی نگاه كردم دیدم داره من رو نگاه میكنه گفتم خشك نشدی گفت نه گفتم میخوای خشكت كنم؟گفت از خدامه كه من یهو بغلش كردم اونم از خدا خواسته دستش رو باز كرد و بغلم كرد كه صورت هامون مقابل هم قرار گرفت و لبهامون تو هم گره خورد متین چنان لبی از من میگرفت كه گفتم تا دو روز جاش كبود میمونه و تابلو میشه ، دست راستم رو بردم سمت پستونش و مالیدمش خیلی سفت و
برجسته بود گفت بزار سوتین رو در بیارم راحت تر باشی برگشت و من باز كردم بند سوتین رو، دو تا پستون عین هلو كه نه عین هندونه افتاد بیرون تو دستام جا نمی شدند فكر كنم 5 دقیقه ای داشتم میخوردمشون كه دیدم متین به سر و صدا افتاده و آخ و اوخش رفته بالا اومدم پایینتر و شكمش رو خوردم و با دستام سینه هاش رو میمالیدم گفت برو پایین دیوونه دارم میمیرم، اومدم پایین تر و از روی شورت كوسش رو مالیدم كه دیدم متین داره میلرزه فهمیدم ارضاء شده بعد خندید و بهم چشمك زد و تشكر كرد. شورتش رو در آوردم و خودمم كامل لخت شدم و به صورت 69 شروع كردیم به خوردن كیر و كوس هم واقعا تو كارش اوستا بود خیلی حرفه ای این كار رو میكرد. متوجه شدم داره ابم میاد بهش گفتم دیگه بسه اونم خندید و گفت ترسیدی خیس كنی.اولش كه بهتون گفتم كه خیلی دختر راحتیه اصلا جلوش فحش و این چیزا بدی براش فرق نمیكنه .فقط میخنده، برشگردوندم و میخواستم بزارم تو كوسش كه گفت هنوز دخترم و پرده دارم گفت از كون حال میكنم منم از خدا خواسته قبول كردم چون كمتر پیدا میشه زنی كه بخواد از كون سكس كنه میگه هیكلم بهم میریزه از این كس شرا ، این خودش داوطلب بود رفتم تو اتاق خواب بهروز و كرمش رو برداشتم اوردم بیشترش رو زدم به كیرم و دو انگشت هم كامل دور سوراخ كون متین و با نگشت فرو كردم تو سوراخش تا چرب و لیز بشه بعد به حالت سگی وایستاد و من هم با اجازه كیرم رو گذاشتم در سوراخ كونش و آروم سرش رو بردم تو سوراخ كونش كه اخش رفت بالا نمیدونید این آخی كه گفت چطوری جیگرم رو اتیش زد با یك فشار نصف بیشترش رفت داخل كونش كه دیدم میخواد در بره كیرم رو در بیاره كه با دست گرفتمش و چند دقیقه تو همون حالت روش موندم بعد آروم شروع كردم عقب جلو كردن چند بار عقب جلو كردم كه دیدم اخ و اوخش از روی حال كردن هست تا ته كیرم رو بردم تو كه با عشوه گفت اوووف پاره شده مثل این فیلمهای پورنو با سرعت بالا 80 كیلو متردر ساعت تلمبه میزدم و متینم فقط آخ و اوخ میكرد كه دیدم داد و بیدادش خیلی زیاد شد و بعد لرزید و بی حال دراز كشید روی زمین ،گفتم میخوای ادامه ندم؟گفت مگه ارضاء شدی گفتم نه ولی آخراشه دیگه كه

گفت نه ادامه بده تا ارضاء بشی گفتم این معرفتت من رو كشته.منم بعد از حدود یك دقیقه احساس كردم داره آبم میاد بهش گفتم گفت بریز تو كونم اینجا رو به گند نكش منم نامردی نكردم و هر چی آب داشتم ریختم اون تو گفت آتیشم زد خیلی داغ بود گفتم تابستونه دماش رفته بالا دیدم خندید و ازم تشكر كرد و ازم یك لب گرفت گفت خیلی بهم حال دادی ممنونم واقعا احساس خوبی بهم دست داد منم گفتم قابلی نداشت ، خندم گرفت گفت چرا میخندی گفتم آخه قرار بود خشكت كنم حالا خودمم باید برم دوش بگیرم هر دومون خیس میشیم اونم خندید با هم پا شدیم و رفتیم حموم ،تو حموم اینقدر با كیرم ور رفت و كونش رو به كیرم مالید بازم كیرم بزرگ شد بهش گفتم این بزرگ بشه باید جوابش رو بدیا متینم از خدا خواسته گفت جواب اون با من یك بارم تو حموم زیر دوش اب سرد با هم حال اساسی كردیم و دوش گرفتیم اومدیم بیرون و موندیم تا خشك بشیم تا لباس بپوشیم یك ربع بیشتر طول نكشید تا خشك بشیم كل این یك ربع رو تو بغل من مثل این بچه های كوچولو لالا كرده بود بهش آروم گفتم چرا این كار رو با نامزدت میكنی مگه دوستش نداری؟ گفت قبل از این كه نامزدم باشه فامیلمونه و یك تولیدی كت و شلوار تو تهران داره و تو قزوین هم یك مغازه فروش كت و شلوار تو پاساژ ملت داره كه اسمشم امیر ابراهیمیان هستش بچه خوب و ساده ای هستش ولی از بس دوستام گفتند تو كجا اون كجا خیلی بهتر از اون میتونه گیرت بیاد یجورایی روی من تاثیر داشت ازش بدم نمیاد خیلی دستش دارم ولی میگم خب من نباید به پای همین یكی بسوزم وقتی این همه پسر هستند كه به من ابراز علاقه میكنند میتونم با اونا هم باشم.از این حرفش خیلی بدم اومد به خودشم گفتم این عینه نامردیه یا نامزدیتون رو بهم بزن یا این كارا رو در حقش نكن درسته زشته و روت نمیشه باهاش تو جمع باشی درسته ظاهرش از سنش بیشتر نشون میده ولی قبول كردی كه شریك زندگیت باشه این چیزی كه میگی بهونست . اونم فقط خندید نمیتونست دیگه مزه سكس های مختلفی رو كه با پسرهای مختلف داشته فراموش كنه.