۱۳۹۰ تیر ۲۷, دوشنبه

2کلیپ سکسی ایرانی/rapidshare +iran sex

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش
http://iranpress3gp.blogspot.com/

کلیپ انلاین سکسی کون کردن یه دختر سکسی با پستونهای ناز اون عکس این دختر سکسی

عکس سکسی یک جنده خوشگل کون گنده .تلمبه زدن !!!!

دانشمندان «خودارضایی» را برای زن و مرد بی‌ضرر و حتی مفید می دانند """


کليپ کم حجم -یک کیر تو کوس و یکی تو کون1390

کلیپ سکسی همجنس بازی از مردهای کونی

عکس کوس اين جيگر نگاه کن کوس دختر
برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید
کلیپ خفن برای خفن ها  اگر حال كردي دعا فراموش نكني
 کلیپ سکسی ایرانی
کلیپ سکسی ایرانی2/rapidshare
سکسی ایرانی18
سکسی ایرانی18
 anal fuck
سکسی ایرانی18
بچه کس

کس

<><><> <><><> <><><>
 کوس و کون
عکس کوس و کون
video link2


بیشتر در ادامه مطلب میباشد..
خیلی وقت بود دیگه دوست دختر نداشتم! به خودم گفته بودم یه 20/30 تا جور میکنم که هر کدوم بهم زدن بگم به فلانم برو... (چون دیگه خسته شده بودم از ناز کشی و...)
دوران چت قبل عید همین سال 84 ماه بهمن بود دقیقآ یادمه با یه دختر تو روم سکسی آشنا شدم ! خیلی ناز میکرد ! دیر جواب میداد ! اگه جواب مبداد هم دست و پا شکسته....
خلاصه به حرف آوردمش. گفت پرناز 18 کیش زندگی میکنه . باباش اونجا بازاری هست و بوتیک بزرگی داره ! خودشم با این سن کم با یه پسری بنام فرهاد رفیق 34/36 سالش بوده ولی چهرش جوری بوده که حتی دوستای پرناز هم فکر میکردن 25 سالشه! گفت باید بره! گیر دادم نرو که گفت باید آرایش کنم میخوام برم پیش فرهاد !دختره پرو پرو جلو منمیگفت میخوام برم خونه فرهاد!!منم شک کردم ! البته بعد حرفاش خودش تابلو گفت من پرده ندارم اپن هستم ولی جنده نیستم !منم دیگه فهمیدم امکان نداره بره خونه فرهاد نده!اون دیووس هم با اون سنش زده پرده دختره مردم رو جر داده بود ( هر چند خود پرناز خواسته) ولی ..به هر حال شمارم رو دادم و خداحافظی کردیم !فرداش زنگ زد یه صدای دخترونه تا حدودی ناز که شروع کرد به حرف زدن و از خودش گفت از زندگیش که 2 تا داداش کوچولو داره و چند ساله اومدن کیش و خیلی ها دیگه میشناسنش ! بهش گیر دادم گفتم آخه دیوونه چرا با همچین پسری دوست شدی با این سن و سال آش و لاش عرق خوره ولگرد ! آخه تو کجا اون کجا ! دیگه 4 روز پشت سر هم حرف زدیم نگو خانوم وابسته شده بد جور دیدم میگه علی جوونم ترو خدا بلیط میگیرم میفرستم برات بیا کیش ببینمت ! منم که ناز میکردم و گفتم نه که 2 روز گذشت دیدم زنگ زد گفت فرهاد گیر داده میگه چرا اشغال تلفن من دیگه نمیتونم زیاد زنگ بزنم ! دوباره فرداش زنگ زد با دوستش گفت شماره منو داده به فرهاد ! فرهاد اگه بهت زنگ زد بگو با من کاری نداشتی و منو نمیشناسی و گریه میکرد شبها خونشون !حتا انقدر ترسیده بود اون و از دست بده به مادرشم مجبور شد بگه قضیه فرهاد و رفاقتش رو...دیگه خانوم دیر به دیر زنگ میزد ماهی یکبار منم چند تا دختره دیگه باهام دوست شدن ولی به دلم نمیشستن! یه روز زنگ زد دعوام شد گفتم تو منو مسخره کردی اونم گفت داره میاد تهران عروسی ( همین تابستون((آبان)) ) منم نه خوشحال شدم نه چیزی نشون دادم!گفت خوشحال نیستی ؟ چیزی نگفتم ! چند روز بعد دیدم اومده چت منم با یه اد دیگه اومدم بهش پم دادم با ناز جواب داد ! دیدم یه عکس سکسی ناز هم گوشه صفحه گذاشته و منم شروع کردم به حرفای...
خانوم هم 4 تا جواب سکسی داد منم کفرم درومد با ای دی خودم پی ام دادم اونم زود عکس رو برداشت و گفت من پرناز نیستم پسر دائی شم ! منم تو دلک گفتم خفه از طرز پی ام معلوم خودتی!خلاصه گفت اگه با پرناز کار داری زنگ بزنم بهش بگم بهت زنگ بزنه منم گفتم
خر خودتی ( تو دلم ) یدفعه دیدم تا دی سی شدم زنگ تل درومد ! خودش بود گفت فامیلمون زنگ زد گفته بهت بزنم !منم با بی میلی حرف زدم باهاش ولی نمیدونم چرا دوستش داشتم !
خلاصه بعد اینهمه کش مکش خانوم برگشت کیش و زنگ زد گفت رفتیم عروسی فلان لباس رو پوشیدم رقصیدم کلی دل بردم و ازین جور حرفا بعد مدل لباسش رو تعریف کرد و دیگه رفت منم 1 ماه بعد رفتم کیش ! زنگ زدم بهش گفتم من کیش هستم ! اونم دیوونه شد از خوشحالی قرار شد من برم هتل فردا یا برم خونشون یا اون بیاد ببینمش !خلاصه همون اولی شد ! آدرس داد رفتم خونشون درو زد رفتم بالا پشته در که رسیدم در و باز کرد وایییییییییییییییییی چه جیگری(فقط حیف یکم لاغر بود ژنش اینطوری بود) یه دفعه منو بغل کرد و کشوند تو نازش کردم ! هر چند به خاطر کاراش و بی خیالیاش دلخور بودم ولی هم من کینه ای نبودم و احساساتی هم اون لحضه فقط اونو میدیدم ! نشت رو مبل یکم حرف زد شربت آورد !
یه شلواره سفید چسب زیره زانو با یه بلوز سفید با یه دمپائی رو فرشی خوشگل ! لباش سرخ ! آدم میخواست قورتش بده !




کلآ تا حدودی شبیه آیشواریا رای ( هنر پیشه هندی) بود ولی فرض کنید کوچیکش کنید و لاغر تر و و نه به اون زیبائی.... دیگه فکر شیطنت زد به سرم ! گفتم پری برو اون لباسی که تو عروسی پوشیده بودی رو برام بپوش ببینمت ! اونم باز ناز قبول کرد و رفت بعد 6 /7 دقیقه اومد !اووووووووووووووووووووووف چه کسی شده بود ! یه بلور دامن یه سره مشکی با کفشای پاشنه بلند 7 سانتی موهای باز بعد اومد جلوم یه چرخی زد گفت نازه یکم رقصید منم با رقص دختر خیلی حشری میشم و دیگه نفهمیدم چی شد اونم که با ناز و عشوش کشته بود منو بعد گفت دیدی ؟ پسندیدی ؟ اجازه هست عوض کنم ؟ منم دستمو باز کردم که بیاد بغلم اونم آروم آروم اومد نشست بغلمسفت بغلش کردم با دستم چونش رو گرفتم بالا آروم شروع کردم به چشیدن مزه لبش !واییییییییی سرخ داغ شیرین اووووووووووم ! الانم میخوام ! بعد دیدم شل شد شروع کردم به فشار دادن رونش یه دفعه بلند شد گفت زیپش رو باز کن منم باز کردم وای از تنش سر خورد افتاد

یه بدن برنزه شده که خودشم میگفت هفتهای 2 بار میره پلاژ ! منم سفت بغلش کردم لباشو خوردم لیسش زدم بغلش کردم بردمش تو نخت مامان باباش انداختمش رو تخت شروع کردم خوردن سینش ججججون بعد لیسیدن گردن شیکم ! پاهاشو انداختم رو شونم از رو شرت کس نازه داغشو حس کردم و لیسیدم ! واییییی شرتم در آوردم ! ولی باز حواسم رفت به کفشاش ! منم خیلی فتیش رو دوست داشتم ولی پاهای ناز و تمیز ! اونم پای پری اوووووووووووف شروع کردم به لیسیدن پاشنه کفشش اون فقط نگام میکرد بیشتر خوردم پا بندشم لیشیدم خوردم انگشتاشو خوردم دیگه رفتم بالا آروم دست گذاشتم لایه چاک کسش که جیغ زد گفت وووووئی آه ه ه ه ه ه ه ه بخورش منم خوردم چه خوردنی دیگه داشت گریش در میومد میگفت بکن مردم !منم تازه برش گردوندم کونش رو خوردم واییییییییییییییی سوراخ صورتی تنگ ! بعد دیگه خودم هم دیوونه شدم پاهاشو دادم بالا گذاشتم جلو کسش کردم تو در آوردم هی تکرار کردم شاکی شد گفت ده بسه جرم بده مردمممممممممم !



بکن تا ته بکن اوووووووووووف منم شروع کردم به کمر زدن وای چقدر همه چیز خوب پیش رفته بود و حالا تو سکس هم همه چیز قشنگ بود هم آه و نالش ناز بود هم صداش هم کسش تنگ داغ و لیز منم سرعتم رو بیشتر کردم اونم میگفت بیشتر میخوام که دیدم بعد چند دقیقه خانوم ارضا شد ولی منم کاندوم تاخیر انداز کشیده بودم طول میکشید واسه همین برش گردوندم از کون آروم گذاشتم سرش که رفت تو جیغی زد که گفتم هر کی اومده کیش جشنواره فهمید اینجا چه خبره !منم محکم تر کردم موهاشو گرفتم تو دستم میکشیدم سینشو چنگ میزدم محکم فشار میدادم نوکش رو وایییییییییییی چه روزی بودبعد کلاهک کیرم رو که کردم دیگه تا ته فرسنادم تو کونش شروع کردم به عقب جلو کردن وقتی صورتش رو لمس میکردم و دستم رو میزاشتم جلو دهنش که از درد دستمو گاز بگیره دیدم صورت ماهش خیسه داره گریه میکنه منم بیشترو بیشر میکردم و محکم تر که دیدم داره میگه وااااااااااااااااااااااای دارم جر میخورممممممم پاره شدم دو تا شدم از وسط وای مامانییییییییییی کجائیییییییی علی آروم تر وای مامان جووووووووووون اووووووووووف مردم آرومممم و هق هق میکرد منم انقدر کردم کشیدم بیرون کاندوم رو کشیدم از کیرم و همشو ریختم تو دهنش و رو موهاش اونم قورت داد گفت بشین تا بیام !10 دقیقه رفت دوش گرفت ! منم میترسیدم مامانش بیاد ! وایییی چی میشد ! منم لباسام رو پوشیدم اومد بغلش کردم نازش کردم هنوز یکم موهاش تر بود !لباشو خوردم آرومش کردم گفتم من دارم برمیگردم تهران توام مواظب خودت باش و دختره خوبی باش ! اونم یه هدیه داد بهم !گفت وقتی اومدم تهران میخواستم بدم که نیومدی ! منم باز بوسش کردم و تشکر ! اونم گفت مرسی از سکس با حالت ! گفت میام تهران بازم ولی ایندفه خونه شما ! و من برگشتم

۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

Anal Lube+کون دادن بدون درد

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش
http://iranpress3gp.blogspot.com/

کلیپ انلاین سکسی کون کردن یه دختر سکسی با پستونهای ناز اون عکس این دختر سکسی

عکس سکسی یک جنده خوشگل کون گنده .تلمبه زدن !!!!

دانشمندان «خودارضایی» را برای زن و مرد بی‌ضرر و حتی مفید می دانند """


کليپ کم حجم -یک کیر تو کوس و یکی تو کون1390

کلیپ سکسی همجنس بازی از مردهای کونی
عکس کوس اين جيگر نگاه کن کوس دختر

 آمیزش جنسی مقعدی

کون خفن
 بیشتر در ادامه مطلب میباشد


http://iranpress3gp.blogspot.com/

کون دادن بدون درد

 کون کردن داره

این کون کردن داره

کون خوب


کون دادن

حیف این کون به این خوشگلی

سكس از راه مقعد

 داخل كردن انگشتها

کون کردن

عاشق کون و کون کردن

كونش گردتر


کون دادن بدون درد


بعضی ها به خاطر ترس از درد سكس مقعدي را كنار گذاشته‌اند. قبل از اين كه وارد بحث شوم به اين نكته‌ي بامزه هم اشاره كنم كه اصولا براي خانم‌ها قسمتي از لذت سكس در درد آن نهفته! اما جدا از شوخي اگر سكس مقعدي از راه صحيح انجام شود نه تنها همراه با درد نخواهد بود كه لذت بسياري را نيز در بر خواهد داشت. ممكن است بعضي از خانم‌ها بدون اين كه تجربه‌ي سكس مقعدي داشته باشند با دخول آلت شريك جنسي‌شان در اولين دفعه احساس درد كرده باشند و اين باعث شده باشد كه تصور دردآلودي از سكس مقعدي در ذهن‌شان شكل گرفته باشد كه تمايل آن‌ها را براي انجام سكس مقعدي در دفعات بعد كمرنگ كرده باشد. چنين چيزي در صورتي كه تجربه‌ي قبلي از دخول چيزهاي نازك‌تر در مقعد وجود نداشته باشد كاملا طبيعي است. براي اين كه بتوانيد سكس مقعدي لذت‌بخشي داشته باشيد بايد ابتدا با وارد كردن چيزهاي نازك در مقعد آغاز كنيد. براي مثال مي‌توانيد با داخل كردن چيزهايي در حد خودكار يا انگشت شروع كنيد. البته استفاده از روان‌كننده را نيز فراموش نكنيد. براي اين كار مي‌توانيد از ژل لوبريكانت كه در داروخانه‌ها به فروش مي‌رسد استفاده كنيد و در صورت عدم دسترسي به ژل، استفاده از آب و صابون يا شامپو نيز مي‌تواند به دخول راحت اشياء در مقعد كمك كند. شما مي‌بايست هر چند روز يك‌بار قطر اشيايي را كه داخل مقعد مي‌كنيد كمي بيشتر كنيد تا ديواره‌ي مقعد به تدريج به دخول اجسام كلفت‌تر عادت كند. حدود يك هفته را به داخل كردن فقط يك انگشت در مقعد، آن هم براي چهار يا پنج بار در روز و هر بار به مدت دو الي سه دقيقه بگذرانيد. از هفته‌ي دوم به آرامي انگشت دوم را نيز داخل كنيد و به آهستگي در داخل مقعد حركت دهيد و گهگاه نيز با انگشت‌هايي كه داخل مقعد كرده‌ايد به جداره‌ي مقعد كمي فشار وارد كنيد. در هفته‌ي سوم باز هم با داخل كردن دو انگشت ادامه دهيد اما اين بار بعد از داخل كردن انگشت‌ها سعي كنيد انگشت‌ها را كمي از هم باز كنيد تا جداره‌ي مقعد هم همراه با آن باز شود. مدت دخول را نيز از دو الي سه دقيقه در هر بار به چهار الي پنج دقيقه افزايش دهيد. هفته‌ي چهارم را با وارد كردن سه انگشت آغاز كنيد. دو روز اول هفته را با يك الي دو دقيقه دخول در هر بار شروع كنيد. دو روز بعد را با دو الي سه دقيقه و سه روز آخر هفته را با چهار الي پنج دقيقه دخول در هر بار ادامه دهيد. با توجه به اين كه سه انگشت حدودا قطري معادل يك كير متوسط دارد، چنانچه شما تمرينات دخول را به صورت مرتب در طول اين چهار هفته انجام داده باشيد در پايان هفته‌ي چهارم كاملا آماده‌ي پذيرايي از كير عزيز در كون خود هستيد! در اينجا من استفاده از انگشت را توصيه كردم چون ما در ايران به وسايل و ادوات سكسي مثل بات‌پلاگ Lube– Butt Plug – كه در كشورهاي آزاد به همين منظور استفاده مي‌شود دسترسي نداريم.اين وسيله كه عكس‌اش را هم ملاحظه مي‌كنيد در سايزها و قطرهاي مختلف عرضه مي‌شود و استفاده‌ي آن نيز به اين شكل است كه آن را تا گلوگاه در مقعد داخل مي‌كنند و سپس شورت و لباس‌شان را بر روي آن مي‌پوشند و در حين اين كه به كارهاي روزمره‌ي خود مي‌رسند آن وسيله نيز در داخل مقعد باقي مي‌ماند تا به تدريج جداره‌ي مقعد را كمي بازتر كند. سپس در روزها و هفته‌هاي آتي از سايز و قطر بزرگ‌تر استفاده مي‌كنند تا زماني كه به نتيجه‌ي مطلوب و دلخواه برسند.اگر شما به بات‌پلاگ دسترسي داريد كه چه بهتر و اگر نداريد از همان روش كم‌خرج انگشت كردن استفاده كنيد. اگر هم امكان اين را داريد كه وسيله‌اي مشابه پيدا كنيد كه بتوانيد آن را وارد مقعد كنيد و بگذاريد مدتي باقي بماند از اين راه نيز استفاده كنيد اما دقت كنيد كه جسمي كه مي‌خواهيد وارد مقعد كنيد آلوده نباشد و در صورت امكان از روكش كاندوم براي آن جسم استفاده كنيد. وقتي كه شما با ورزش دادن و كمي بازتر كردن ديواره‌ي مقعد كون‌تان را براي ورود كير دوست‌داشتني آماده كرده باشيد آن‌وقت خواهيد ديد كه سكس مقعدي يكي از لذت‌بخش‌ترين قسمت‌هاي سكس است. البته آقايان هم بهتر است به اين نكته توجه داشته باشند كه هنگام انجام دادن سكس مقعدي بهتر است كه ابتدا با ورود انگشت يا يك جسم نازك‌تر از كير، كون شريك ‌جنسي‌شان را براي ورود كير آماده سازند و هيچ‌وقت بدون آماده‌سازي كيرشان را تا خايه در كون كسي فرو نكنند! خانم‌ها نيز توجه داشته باشند كه گائيده شدن از كون بسيار لذت‌بخش است و كساني كه به خاطر درد از سكس مقعدي طفره مي‌روند لذت بزرگي را بر خود حرام مي‌كنند. مخصوصا اگر شما يك جنده‌ي حرفه‌اي باشيد انجام ندادن سكس مقعدي يك نقطه ضعف بزرگ در شغل شما به حساب مي‌آيد و شما مشترياني را كه به گائيدن كون علاقه دارند از خود ناراضي خواهيد كرد. با انجام تمريناتي كه گفتم مي‌توانيد كون‌تان را براي گائيده شدن بدون درد آماده كنيد و از ورود كير داغ به داخل كون‌تان لذت ببريد. به عكس‌هاي زير كه موضوع‌شان كون دادن است توجه كنيد، آيا واقعا حشري‌كننده نيست و شما را به كون دادن ترغيب نمي‌كند؟لذت كون دادن را تجربه كنيد و مطمئن باشيد كه به امتحان‌اش مي‌ارزد. عكس سكسي اين پست را هم به گائيده شدن كون اختصاص مي‌دهم
اهل کون

کلیپ سکسی موبایلmp4 ,دانلود فیلم سکسی ایرانی

mp4 دانلود فیلم سکسی ایرانی
سکس با ي دختر پرده دار به صورت کامل پسره تو نمي کنه ولي تا نصفه مي کنه تو…خيلي با حاله حتما ببينيد مطمئنم کاري با خودتون مي کنيد

http://rapidshare.com/files/104743310/iranian_101.mp4

قسمت اول ي سکس کامل ايراني همراه با اهنگ…همه مدل سکس انجام ميدن چه اونايي که بلديم چه اونايي که بلد نيستيم…خيلي قشنگه

http://rapidshare.com/files/104743344/iranian_102.3gp

قسمت دوم کليپ بالايي… خدمونيم دختره عجب هيکلي داره

http://rapidshare.com/files/104743369/iranian_103.3gp

کوس ناز

سياوش
سياوش
سياوش
سياوش
کلیپ سکسی موبایل از سیاوش

پيش خودم فكر ميكردم اگه نازيلا تو اتاق من نياشه چي . اگه تو اتاق مادرم رفته باشه خوابيده باشه . يك ضد حال ناجور ميخوردم. آروم با ترس و لرز به بهونه آب خوردن رفتم سمت يخچال. بعد كه آب خوردم برگشتم كه مثلا بخوابم. رفتم يك نگاه تو اتاقم انداختم كه يك دفعه كيرم سيخ شد. بازم بدنم شروع كرد به لرزيدن. نازيلا اونجا بود. پتوي قهوه اي رنگ خواهرم رو انداخته بودن روش. تنها از اين ميترسيدم كه بابام هم تو حال خوابيده بود. و جاي من با اينكه خيلي از جايي كه بابام خوابيده بود دور بود ولي ميترسيدم بيدار شه منو نبينه شك كنه. آخر شب اومده بود خونه. مونده بودم چي كار كنم.آدم وقتي بخواد حال كنه خيلي خطرات رو به جون ميخره. مثل من. ديگه فقط ميخواستم يك جوري نازيلا رو بكنم. حالا هر طور شده. مونده بودم با بابام چي كار كنم. هر چند خوابش سنگين بود ولي ممكن بود بيدار شه. فكر كردم ميرم تو اتاق خودم فوقش اگه كسي بيدار شد . ميگم تو هال خوابم برد. بيدار كه شدم رفتم بخوابم تو اتاقم كه ديدم نازيلا هم اونجا خوابيده. فكر بدي نبود. فوقش اگه در حال كردن هم ميفهميدم كسي بيدار شده. زود به نازيلا ميگفتم خودش رو جمع كنه. رفتم تو اتاقم. نازيلا به پهلو خوابيده بود. ساعت رو ديدم نزديك 3 شب. ميخواستم بيدارش كنم كه يك وقت نترسه. كلي بدنم ميلرزيد. از هيجاني كه داشتم كل بدنم سردش شده بود. هيجان از اينكه ميخوام يك كون توپ اون هم براي نازيلا كه جدا محشر بود رو بكنم. دستانم تعادل نداشت. خواستم بيدارش كنم كه يك فكري كردم. ميخواستم ببينم خواب سنگين هست يا نه. ميخواستم همون جور كه خوابه بكنمش . اگه هم بيدار شد بش ميگم كه من هستم. خيلي آروم پتو رو از روش برداشتم كناري گذاشتم. بعد اروم رفتم پشتش دراز كشيدم مثل خودش. آروم خودم رو بش نزديك ميكردم. به طوري كه فقط چند سانتيمتر كيرم با كونش فاصله داشت. از بالا هم چنان نزديكش شدم كه گردنش جلوي صورتم بود و نفسم به گردنش ميخورد و برميگشت به صورت خودم. ديگه تحمل نكردم آروم چسبيدم بش و اين قدر شلوارش نازك بود كه كيرم درست رو چاك كونش جا گرفت. شروع كردم به حركت كردن . يواش يواش كيرمو تو چاك كونش عقب جلو ميكردم. كلي داشتم حال ميكردم. يك لحظه فكر كردم اين از من زرنگتره شايد بيداره داره به من ميخنده تو دلش. خندم گرفته بود. گفتم يك حرفي بزنم بش. اگه بيدار بود كه جواب ميده. اگه نبود كه خوب خوابه. آروم در گوشش گفتم وقتي كردم توش اشكت در اومد بازم بخند. منتظر بودم ببينم چي ميگه كه حرفي نزد.از بدنش فاصله گرفتم. فهميدم جدا خوابه. ديگه خودم رو سپردم دست كيرم. شلوارش رو با دو تا دستم از دو طرف گرفتم و به سمت مخالف كشيدم تا شلوارش گشاد شه . من ميدونستم نازيلا بيدار هم بشه باز ميكنمش. ولي ميخواستم بدونم اگه يكي مثل شوهر خواهرش خواست ترتيبش رو بده تا كجا ميتونه بره جلو. شلوارش رو طوري باز كرده بودم كه وقتي ميخوام بكشم پايين به بدنش نخوره بيدار بشه. خيلي راحت شلوارش رو تا زير زانوش كشيدم پايين. بعد نوبت شرتش بود. گرماي كونش رو حس ميكردم. كيرم داشت منفجر ميشد. از شدت شهوت آخ آخ ميكردم. دهنم پر از آب ميشد. دوست داشتم همون لحظه تا دسته كيرم رو تو كونش بكنم . شرتش رو مثل شلوارش كشيدم پايين . ديگه كونش لخت بود. يك ذره ناراحت شدم كه تا اين جا جلو اومدم و نازيلا هنوز خوابه. سوراخ كونش رو تو اون تاريكي پيدا كردم .كمي سوراخش رو ماليدم.بعد رفتم سمت كسش شروع كردم يواش ماليدن. انگارنه انگار. يك كمي از عقب به كمر و پاهاش فشار آوردم تا دمر بشه . اين قدر هلش دادم كه دمرش كردم. بعد آروم شلوار و شرتمو تا آخر كشيدم پايين رفتم رو كونش و كيرمو گذاشتم لاي كونش. خوابيده بودم روش . يك ذره لاي كونش كيرمو حركت دادم . داشتم به اوج ميرسيدم. خيلي ها حسرت كردن نازيلا رو ميكشيدن. ولي من اين بار دوم بود داشتم نازيلا رو ميكردم. هر چي آب تو دهنم بود رو خالي كردم رو كيرم كه يك دفعه يه صدايي اومد. فكر كردم كسي بيدار شده خيلي سريع شلوار و شرتمو كشيدم بالا . اومدم شلوار و شرت نازيلا رو بكشم بالا كه خودش سريع اين كار رو كرد و پتو رو كشيد رو خودش. بي حركت موندم . خندم گرفته بود تو اون بحراني كه خودم براي خودم درست كرده بودم. رفتم از سوراخ كليد بيرون رو ديد زدم ببينم كي بيدار شده . ولي چيزي نديدم. احتمالا گربه اي پريده بوده رو بشكه اي كه تو حياط گذاشته بوديم . خيالم كه راحت شد يك نگاه كردم به نازيلا . دستم رو گذاشتم جلو دهانم. تا صداي خندم بيرون نره. مرده بودم از خنده. بش گفتم ور پريده بيداري براي من فيلم بازي ميكني. از تكان خوردن بدنش زير پتو فهميدم داره زير پتو ميخنده. كيرم دوباره راست شد. اومدم طرفش پتو رو زدم كنار و خيلي سريع شلوار و شرتش رو كشيدم پايين. از شدت شهوت . آخ آخ مي كردم و هي به نازيلا ميگفتم جون آخ كون . دمرش كردم زود خوابيدم روش از ترس اينكه يكي بيدار بشه ميخواستم زود كارمو بكنم و خيالم راحت بشه. لاي كونش رو از هم باز كردمو اون سوراخ نازش رو بوس كردم و شروع كردم به ليسيدن اون سوراخ ناز. سوراخ كونش حسابي نرم و ليز شده بود. هر چي آب تو دهنم بود براي بار دوم خالي كردم رو كيرم تا ليز شه. بش گفتم زير سري خودت رو بده بذارم زير شكمت .گفت مگه ميخواي بكني تو. گفتم من نميخوام كه . آقا كيره ميخواد بره تو. و يواش خنديدم. بعد كيرمو با سوراخش ميزون كردم آروم هل دادم توش. دهنش رو گرفتم يك وقت جيغ نزنه. بعد بازم فشار دادم تا نصف كيرم ليز خورد رفت تو. يك آخ طولاني گفتم از شدت حالي كه ميكردم. نازيلا همون لحظه دستم رو زد كنار و فحش داد. كلي درد ميكشيد و فحش ميداد .هي ميگفت رضاي ذليل مرده سوختم درش بيار. گفتم الان در ميارم چند دقيقه صبر كن الان تمام ميشه. آروم شروع كردم عقب جلو كردن. واي كه چه حالي ميكردم. همون جور كه ميكردمش بش گفتم يك سوال كنم راستشو ميگي. خيلي آروم گفت آره. صداش بد جوري ميلرزيد. بش گفتم جون هر كي دوست داري اين شوهر خواهرت كاري نكرده. يك نگام كرد و قسم خورد كه نه .فقط براي من خر شده . گفتم چرا خر. صداش لرزش داشت. گفت زودتر كار رو تموم كن. ميخوام بخوابم. براي اينكه زودتر ارضا نشم چند لحظه بي حركت شدم تا دوباره شروع كنم. كه گفت زود باش تمومش كن الان يكي بيدار ميشه آبرومون ميره. شروع كردم دوباره تلمبه زدن. بش گفتم اين جوري نميشه برگرد. برگشت . رفتم رو كسش خوابيدم. يه لب ازش گرفتم. بش گفتم پاهات رو بذار رو كتف هام. خندش گرفته بود . مي گفت جون هر كي دوست داري زودتر تمومش كن الان يكي مياد. پاهاشو دادم بالا. بعد كيرمو گذاشتم رو سوراخ كونش هل دادم تو. يك آخي كرد.خيلي راحت ليز خورد رفت تو. شروع كردم ضربه زدن. تا آخر ميكردم تو و ميكشيدم بيرون. ميخواستم حالت صورتش رو وقتي ميكردمش ببينم. چشماش رو بسته بود و هر بار كه ميكردم تو؛ لب و دهنش يك كمي باز ميشد. دستمو بردم رو كسش . شروع كردم ماليدنش. نفس نفس ميزد. چند لحظه لبم رو گذاشتم رو لبش و اومدم لبم رو بردارم كه يه نفس خيلي بلندي كشيد فهميدم ارضا شده . بش گفتم چشمات رو باز كن. گفت خوابم مياد. ميدونستم داره حال ميكنه. خجالت ميكشه چشماش رو باز كنه. از لرزش صداش موقع حرف زدن معلوم بود. داشتم ديگه ارضا ميشدم. شدت ضربه زدنم رو بيشتر كردم و خيلي سريع تو كونش تلمبه ميزدم تا آبم بياد. بش گفتم داره تموم ميشه و چنان تو كونش تلمبه ميزدم كه هي نفس بلند ميكشيد. دهنش رو ديگه كاملا بازكرده بود آبم داشت ميومد. با دستم فكش رو گرفتم و فشار دادم تا دهنش باز بشه. بعد ازش لب گرفتم. بش گفتم اومد . لبش رو ميخوردم. همون لحظه هم آبم با فشار داخل كونش خالي شد. محكم لب ميگرفتمو آبمو تو كونش خالي مي كردم. بعد چند لحظه از رو كونش بلند شدم . شلوارمو كشيدم بالا. بش گفتم بكش بالا الان يكي مياد تو. ولي انگار تو حال خودش نبود. خودم شلوار و شرتشو كشيدم بالا و گفتم خيلي حال دادي. ممنون. بش گفتم كاري نداري. با بي حالي گفت نه برو تا بابات هم نيو مده. و خنديد. رفتم بالا سرش با دستم يك نيشگون از كونش گرفتمو بش گفتم اين هلو مال منه فقط . بعد از رو شلوار يه ماچ از كونش كردمو بش گفتم آخ كه فداش ميشم. رفتم خوابيدم. صبح ساعت 11 بود كه پا شدم.همه بيدار بودن حتي نازيلا. تا ديدمش يه چشمك انداختم بش كه اگه خجالت ميكشه. خجالت رو بذاره كنار. داييم با زن دوم خودش عصر همون روز اومدن دوباره خونه ما آخر شب هم يكي از عمو هام اومد خونه ما. از اين خايه مال هاي مملكت كه هم تو سپاه هم تو كلانتري مقام داشت. وقتي ميومد كسي جراعت نداشت آهنگ لس آنجلسي گوش كنه. ديدم اين اومد به نازيلا گفتم طرف من نياد . هر جا كه ميديدم نازيلا نزديك من هست خيلي آروم ميگفتم خايه مال. كه يواشكي ميخنديد. فردا صبح حالم گرفته شد. خانواده داييم ميخواستن برگردن. ولي خوب نازيلا كلي حال داده بود

۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

دانلود ویدیو یا کلیپ سکسی جنده افغانی یا پاکستانی

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و جنده افغانی یا پاکستانی , عربی عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سیاوش
http://iranpress3gp.blogspot.com/
کلیپ انلاین سکسی کون کردن یه دختر سکسی با پستونهای ناز اون عکس این دختر سکسی

عکس سکسی یک جنده خوشگل کون گنده .تلمبه زدن !!!!

دانشمندان «خودارضایی» را برای زن و مرد بی‌ضرر و حتی مفید می دانند """


کليپ کم حجم -یک کیر تو کوس و یکی تو کون1390

کلیپ سکسی همجنس بازی از مردهای کونی

لینک دانلود یک کلیپ سکسی افغانی یا پاکستانی میباشد
فایل با WINRARباز میشود برو حال کن
لینک دانلود با حجم 2 MB
3GPP Movie
لینک دانلود 
download from MediaFire
http://www.mediafire.com/?jss4gb969cu1vp6





جريان نازي رو كه براتون گفتم . پس نيازي نيست كه بگم من چه جوري با هاله اشنا شدم . بعد از دوستي من با نازي و 2 سال رابطه اي كه با هم داشتيم اتفاقات زيادي بين ما افتاد . كه يكي از اين اتفاقات باعث شد كه من از كس و كون هاله هم يه فيضي ببرم جريان از اين قرار بود كه من از اون شهري كه توش درس ميخوندم يه بار يه سوغاتي خوشگل واسه خونه اورده بودم كه قيمتش شصت هزار تومان بود . تو اين رفت و امدائي كه نازي به خونمون داشت اين سوغاتي رو ديد و از من خواست كه واسه اونم يكي از همون بيارم . اما چون من زورم ميومد شصت تومن پياده شم با كمال پروئي بهش گفتم پولش بده تا برات بيارم . كه نازي هم قبول كرد و پول رو بهم داد . اينم بگم كه ميونه نازي با شوهرش . سر جنده بازياي نازي بد جوري خراب شده بود . من پول رو گرفتم و رفتم شهرستان هنوز يه ماهي از رفتنم نگذشته بود كه نازي خبر طلاق گرفتن از شوهرش رو بهم داد . واسه من زياد فرق نميكرد چون من در هر صورت اونو ميكردم. اما واسه نازي خيلي فرق ميكرد چون راحتر ميتونست جنده بازي در بياره خلاصه نازي از شوهرش جدا شد . من براي تعطيلات نوروز به تهران برگشتم و به خيال اين كه يه زن بيوه كه هيچ كس بالا سرش نيست منتظرمه . اما انگار تو نبود من خيلي اتفاقات افتاده بود . نازي ديگه به تلفناي من جواب نميداد و به هيچ عنوان حاضر نبود كه من ببينمش . نميدونستم كه چي شده و چرا نازي بازي در مياره . خلاصه به هاله زنگ زدم كه از اون بپرسم چي شده . به هاله زنگ زدم و با كمال تعجب هاله بهم گفت كه نازي صيغه يه نفر شده و اون شخص به نازي قول ازدواج داده . خيلي اعصابم خورد شده بود . سوراخ فوري من حالا ديگه مال يه نفر ديگه بود . يكي ديگه با قول ازدواج خرش كرده بود. بايد فكرشو ميكردم كه نازي رو زمين نميمونه . اون قدر خوشگل بود كه گرگاي تهران راحتش نزارن .با نا امبدي گوشي رو قطع كردم و به خودم گفتم بايد به فكر يكي ديگه باشي چند روزي از اين ماجرا گذشته بود كه يه روز تلفن زنگ خورد . تلفن رو كه برداشتم با تعجب ديدم نازيه . فكر كردم كه دلش واسه من تنگ شده و دوباره ميخواد همه چي رو از نو شروع كنه. اما اون جنده با حالت سردو خيلي بي منت . بهم گفت زنگ زدم كه پولمو بگيرم ( همون شصت تومن ) .


اما من پولو خرج كرده بودم و تصميم داشتم به خاطر اين كيري كه خوردم تلافي كنم . واسه همين ميخواستم بهش بگم بهت نميدم كه يه فكري به سرم زد . چون ميدونستم كه چند روز ديگه خونمون خالي ميشه بهش گفتم كه دو روز ديگه بيا خونمو پولتو بگير . اولش ميگفت نه من تو رو ميشناسم اذيتم ميكني . من اونجا نميام . بيا بيرون پولمو بده كه من بهش گفتم عمري من پولتو بيام بيرون بهت بدم . من تا يه بار ديگه نكنمت بيخيال نميشم . كه اونم شروع كرد به زبون ريختن كه من الان ديگه صاحب زندگي هستم نميخوام زندگيمو كه تازه شروع كردم خراب كنمپيش خودم گفتم اخه جنده وقتي شوهر داشتي جنده بازي در مياوردي . حالا كه صيغه يكي ديگه شدي واسه من شدي بچه مومن . بهش گفتم پولتو ميخواي فلان ساعت خونم بيا پولتو بگير و گوشي رو قطع كردم .روز قرار شد و يه چي ته دلم ميگفت كه نازي مياد . خودمو اماده كرده بودم كه با 1 ساعت تاخير صداي زنگ خونه رو شنيدم . گوشي رو كه بر داشتم ديدم هاله پشت در و ميگه منتظرم كه پولو بياري . رفتم جلوي در و بهش گفتم مگه قرار نبود خود جنده ش بياد پس چرا تو رو فرستاده . كه هاله شروع كرد به من من كه كار داشت و مهمون داشت و منو فرستاد . منم گفتم باشه بيا تو پولو بهت بدم . كه هاله گفت نه تو نميام . بهش گفتم بيا تو الان همسايه ها ميبينن ابروم ميره . ( اين توضيح لازمه كه هيچ وقت يه زن سالم با يه جنده دوست نميشه) هاله راضي شد و اومد تو و بدون اين كه بشينه گفت روز باش پولو بده ميخوام برم . كه من بهش گفتم بابا يه دقيقه صبر كن الان برات ميارم . تو بشين تا برم از تو اتاق پولو بيارم . من دروغ ميگفتم چون اون موقع هيچ پولي نداشتم كه بهش بدم . رفتم تو اتاق و يه كيف خالي رو اوردم . به هاله گفتم نازي بهت گفت فقط پولو بگير . اونم گفت مگه قرار چيز ديگه اي هم بدي . كه من گفتم نه قرار ه چيزي بگيرم . هاله شونه هاشو انداخت بالا كه به من چيزي نداد كه بيارم . بهش گفتم لازم نبود چيري بهت بده چون كه تو اون چيز همراته . هاله گفت منظورت چيه نميفهمم كه چي ميگي . گفتم ببين من به نازي گفته بودم تا يه بار ديگه نكنمت پولتو نميدم . اونم قبول كرد. حالا كه تو رو فرستاده معلوم ميشه اين وظيفه رو به تو سپرده هاله شروع كرد به فحش دادن كه تو ونازي غلط كردين مگه الكيه . نيازي به زور و اجبار نبود چون ميدونستم كه هاله جنده س . رفتم طرفش و دستاشو گرفتم و اروم لباشو بوسيدم بهم گفت خواهش ميكنم كه ولش كنم تا بره . گفت اصلا من به ريش بابام خنديدم كه اومدم اينجا به من چه كه نازي از تو طلبكاره . كه باز لبامو چسبوندم به لباش . بدون اين كه حرفي بزنم اروم شروع كردم به باز كردن دكمه هاي مانتوش . هاله هيچي نميگفتو لباشو محكم بسته بود كه نتونم خوب بخورمشون . منم بدون اين كه حرفي بزنم با سينه هاش ور ميرفتم كه هاله بهم گفت تو رو خدا بيخيال من شو من مثل نازي نيستم من زندگيمو دوست دارم .



كه منم بهش گفتم خودت خواستي نبايد كار كس ديگه اي رو قبول ميكردي .ميدونستم اينا همش زر مفت و اگه كسي راضي نباشه اينجوري تا نميكنه و حداقلش يه جيغو دادي را ميندازه اروم شروع كردم به در اوردن لباساش و تو يه چشم به هم زدن لخت مادر زاد جلود من بود . بهش گفتم كه نازي بهت نگفته كه من چقدر از ساك خوشم مياد . هاله گفت نه نه نه من بدم مياد نميتونم و من كيرمو ميمالوندم رو صورتش . و بهش ميگفتم بخور خوشگله من فقط يه كم بخور . كه اون با بي ميلي كير خوشتراش منو انداخت تو دهنشو و ميمكيد بعد چند لحظه بلندش كردمو بردمش نزيكه كاناپه به حالت قنبل دستاشو انداخت رو مبل و كون خوشگلشو تسليم كير گرسنه من كرد .با دستام ميزدم رم كونش و قربون كونش ميرفتم .خيلي حشري شده بودمو كونش از بس ضربه خورده بود قرمز شده بود . دوست نداشتم بكنم تو كسش چون ميدونستم زود ابم مياد . واسه همين مدام با كس و كونش بازي ميكردم ضربه ميزدم كه هاله گفت بسه ديگه بكن من ديرم شده بايد برم من گفتم نه بايد التماس كني كه منو بكن . من دوست دارم اينو بگي . بگو منو بكن زود باش بگو كه هاله گفت مسخره بازي در نيار به زور منو لخت كردي حالا ميخواي اتماس كنم كه منو بكني عمرا التماس كنم جنده دوست نداشت اون طوري كه من ميخوام باشه . فقط ميخواست من زود خالي كنم . منم بدون معطلي كيرمو انداختم تو كس ابدارش . دلم ميخواست به جاي لذت درد بكشه واسه همين با تمام قدرت تلمبه ميردم .اما انگار كسش حرفه اي تر از اين حرفا بودو فقط اه و اوه ميكرد . با هر تلمبه اي كه ميزدم يه ضربه هم به كونش ميزدم . اين كارم اذيتش ميكرد . به همين خاطر من محكم تر ميزدم . اون قدر اين كارو كردم كه كونش سرخ شده بود . تصميم داشتم كه بزارم تو اون كون سفيدشو از اون كون خوشگل هم كام بگيرم . اما اب كيرم مجال ندادو با فشار تو كسش خالي كردم . اومد بگه تو كسم نريز اما ديگه دير شده بودو من همه اب رو تو كسش خالي كردم و يه چند لحظه اي تو همون حالت موندم بعد از اين كار لباساشو پوشيد و گفت كه حالا پول رو بده منم گفتم برو تو اون كيفه از تو اون بردار هاله كيف رو باز كرد و گفت كو تو اين كه پولي نيست منم بهش گفتم . من پولو از نازي گرفتم و به خودشم ميدم . تا خودش نياد از پول خبري نيست . كه يهو فحش و بدوبيراه بود كه نثار من ميشد اما من بيخيال اين حرفا بودم به اون چيزي كه ميخواستم رسيده بودم . ميدونستم كه هاله اون قدر بي ابرو نيست كه بخواد داد و بيداد كنه . بعد كلي فحش هاله دمش رو انداخت رو كولش و رفت منم سر مست از يه سكس با هال به كس ننه ي نازي و هاله ميخنديدم

کليپ «آشنای محبوب» کم حجم -یک کیر تو کوس و یکی تو کون1390

با درود بر دوستان عزيز
به درخواست بروبچ کليپ های کم حجم خفن و فضای را فعال کردم.
اولين کليپ با انرژی که حال کردن دو مرد با يک زن ميباشد.

مرکز دانلود کلیپ سکسی ایرانی و عکس سکسی دختران بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سياوش

عکس سکسی یک جنده خوشگل کون گنده .تلمبه زدن !!!!

دانشمندان «خودارضایی» را برای زن و مرد بی‌ضرر و حتی مفید می دانند """


1-  .box.net   لينک دانلود مستقيم کليپ باحجم

http://www.box.net/shared/ficx4xey9l

2-mediafire.com
http://www.mediafire.com/?3gcap4gnb4wa9vo

Size: 754.4 KB
«آشنای محبوب»



بیشتر در ادامه مطلب میباشد -------more


این بچه کوس ها کردن داره
thumb9
كوس خوشگل
12
سوراخ كون خوشگل

thumb4
خانوم خوشکل بلوند ناز

thumb3
بچه خوشگل بلوند ناز

thumb7
کوس


داستان سکس با دختر همسایه

من و دختر همسایه

18سال بيشتر نداشتم يه شب تو پارك محل نشسته بودم كه ديدم يه دختره داره مياد به طرفم. يه كم كه اومد جلو ديدم مهساست. مهسا و مهديس با هم خواهرند ولي چه خواهرايي. از اون دخترايي هستند كه مورد دارند ولي اگه يه پسري تو محل چيزي بهشون بگه مثه سگ پاچش رو ميگيرند. انگار اون شب ندا تنش خيلي مي خاريد. اومد جلو داشت چيپس مي خورد! با هم سلام و احوال پرسي كرديم. گفت فرزاد بلند شو بريم آخر پارك چون اونجا تاريكه و اگه اونجا صحبت كنيم كسي ما رو نمي بينه! داشتيم صحبت مي كرديم كه يهو گفت من بايد برم گفتم آخه چرا؟! گفت خالم تو خونه تنهاست و منتظر منه! بايد برم نگران ميشه. با پرو بازي گفتم منم باهات ميام. دنبالش راه افتام و با هم رفتيم در خونشون. بهم گفت فرزاد نيا ... بابا ، مامانم خونه اند. اينو كه گفت فهميدم كه با خالش تو خونه تنها هستند رسيديم در خونشون. گفت برو ميخوام برم تو خونه. گفتم منم ميام. مهسا گفت تو چقدر پررويي ...! برو ديگه مي خوام برم بابام تو خونه است. گير دادم گفتم منم ميام مي خوام بيام پيش بابات. زنگ زد خالش با آيفون در رو باز كرد مي خواست بره تو پا گذاشتم جلو در و نذاشتم در و ببنده. گفت بزار برم تو الان بابام مياد. گفتم نه .... گفت خالم رو صدا مي كنما. يهو صداي خالش اومد گفت مهسا با كي هستي! گفت هيچي خاله دوستمه. خالش با يه شلوارك و يه تاپ اومد جلوي در راهرو. تا منو ديد يهو رفت تو گفت ندا تو كه گفتي دوستمه. مهسا گفت خوب دوستمه ديگه.(حس كردم نمي خواد جلو خالش كم بياره). گفت مهسا در رو ببند بيا تو. زشته يكي ميبنت! تو در و همسايه خوب نيست... . نزديك نيم ساعتي با هم صحبت كرديم . زد به سرم يكم اذيتش كنم. دكمه هاي مانتوش رو تو چارچوب در باز كردم (دستش به در بود كه من نرم داخل) يه تي شرت سفيد با عكس ميكي موس تنش بود و سينه هاي كوچيكش از زير تي شرتش معلوم بود. دست گذاشتم رو سينه هاش و يكم مالوندم . هيچ كاري نميتونست بكنه چون جرأت نداشت دستش رو از جلوي در برداره مي ترسيد برم داخل. منم همونجا سينه هاش رو فشار دادم و شروع به لب گرفتن كردم. يه دفعه هولم داد گفت برو عقب كثافت ، بي شعور. دستت رو بكش عوضي ... . دوباره رفتم جلو نزديك يه ربع ديگه با هم صحبت كرديم . يهو صداي خالش اومد گفت مهسا بسه ديگه دوستت رو رد كن بره، بيا داخل الان بابات مياد. اونم گفت فرزاد برو الان بابا، مامانم ميآند. گفتم يه لب بده تا برم ... بهم گفت اگه يه لب بدم ميري؟ منم گفتم آره، يه لب باحال گرفتم و رفتم عقب بهم گفت خيلي خري، عوضي ... ! در و بست و رفت! نزديك يك ماه از اين ماجرا مي گذشت. قرار بود طبقه بالاي خونمون رو كرايه بديم يه روز تو خونه تنها بودم كه ديدم در ميزنند . در رو كه باز كردم ديدم مهديس (خواهر مهسا ) با شوهرش و دخترشون پشت در قرار دارند. گفتم بفرمائيد امري داشتيد. شوهرش گفت مي خوايم خونتون رو ببينيم . گفتم خواهش ميكنم بفرمائيد. رفتن بالا و يه بازديدي كردن و گفتن فردا دوباره ميآند واسه صحبت كردن ... . نزديك يك ربع از رفتنشون مي گذشت كه دوباره زنگ خونه به صدا در اومد آيفون رو زدم و رفتم داخل راهرو . ديدم مهسا در خونمونه .سلام كرد . گفتم سلام مهسا خانم از اينطرفا، كاري داشتين؟ گفت خواهر و شوهر خواهرم اينجا هستند؟! يهو تو يه لحظه فكر كثيفي به سرم زد. گفت آره چطور مگه؟! گفت انگار قرار بوده بيان خونه شما رو ببينند. پرسيد هنوز هم اينجا هستند؟ گفتم آره رفتن بالا خونه رو ببينن! گفت ميتونم برم بالا؟ گفتم چرا كه نه. وايسا خودم هم ميام! با هم رفتيم بالا. يه حسي بهم دست داد بهترين موقعيت بود مي تونستم هر كاري كه ميخوام با مهسا بكنم چون كسي تو خونه نبود. در رو باز كرد رفت داخل. گفت پس كجان؟ سريع در رو قفل كردم و گفتم اينجا هستند. شوكه شد ... گفت در و باز كن ... وگرنه داد ميكنم . بهش گفتم اي قدر داد كن تا خسته بشي چون كسي صدات رو نمي شنود. مهسا گفت بزار برم. منم گفتم شرمندتم ... . گفت مي خواي چي كار كني؟! بهش گفتم هيچي بابا يه چند دقيقه اي با هم هستيم بعد برو خوبه؟ دستش رو به زور گرفتم و بردمش تو آشپزخانه و نشوندمش رو سراميكهاي كف آشپزخانه. كاملا تسليم شده بود انگار خودش هم دلش ميخواست. خم شدم طرفش و روسري اش رو از سرش برداشتم يه چنگ تو موهاش زدم و شروع كردم به لب گرفتن. آخ كه عجب لبهايي داشت. همونطور كه در حال لب گرفتن بودم شروع كردم به باز كردن دكمه هاي مانتوش هيچ اعتراضي نمي كرد منم مانتوش رو در آوردم زير مانتوش يه تي شرت نارنجي تنگ پوشيده بود. تي شزتش رو يكم دادم بالا تا دكمه شوارش رو باز كنم. گفت فرزاد چي كار ميكني؟! گفتم ببين مهسا چند دقيقه مي خواهيم با هم حال كنيم قول مي دهم هيچ آسيب جسمي بهت نرسونم. شلوارش رو تا سر زانوهاش كشيدم پايين نشستم رو پاهاش. تي شرتش رو از تنش در آوردم و شروع كردم به خوردن سينه هاش. بعد رفتم بالاتر و شروع كردم به مكيدن زير گلوش ، خيلي بهش حال ميداد چون بد جوري صداي آه و ناله اش در اومد. گفتم مهسا يكم آروم تر همسايه ها صدات رو ميشنوند آبرو مون ميره! گفت من كه ميخواستم سر و صدا كنم گفتي اينقدر داد كن تا خسته شي حالا ... . از رو پاهاش بلند شدم و شلوارش رو كاملا از پاهاش بيرون آوردم. دستم رو بردم طرف شرتش تا شرتش رو در بيارم ولي نذاشت. گفتم مهسا ضد حال نزن. بذار حال كنيم قول ميدم كه بهت آسبي نزنم. گفت نه شرت رو ديگه نميذارم! گفتم مهسا ... و زوري شرتش رو از پاهاش بيرون آوردم. سريع دستش رو گذاشت رو كسش! بهش گفتم آخ كه ندا تو چقدر نجيبي . گفت نميزارم! گفتم چي رو نميزاري؟! گفت اجازه نميدم ديگه به اينجام دست بزني! زوري دستش رو كنار زدم .واي كه عجب كس تميزي داشت! مثل يك غنچه گل رز بود. پاهاش رو دراز كردم و افتادم روش اينقدر عجله داشتم كه يادم نبود لباس هاي خودم رو در بيارم. تي شرتم رو از تنم در آوردم بعد دكمه هاي شلوارم رو باز كردم و شلوارم رو به سختي كشيدم پايين آخه كيرم اينقدر بزرگ شده بود كه ديگه اچازه پايين كشيدن شلوار رو بهم نميداد ، بعد از شلوار شرتم رو در آوردم و مهسا رو به زور خوابوندم رو زمين . بهم گفت جون هر كسي كه دوست داري بلند شو سراميكا خيلي يخ هستند! گفتم عيب نداره خودم گرمت ميكنم. دوباره از بالا شروع كردم به خوردن گردن و بعد سينه تا رسيدم بالاي كس اش! از رو ندا بلند شدم و اومدم جلوي پاهاش نشستم . كمرش رو گرفتم بالا و از ساق پاش شروع كردم خوردم رفتم بالا تا رسيدم به رونش. نزديك كس اش كه رسيدم ديگه نفس مهسا بند اومد و داشت از حال ميرفت! رفتم سراغ كس اش و شروع كردم به خوردن و مك زدن يكم بد مزه بود ولي خوب اينقدر حال ميداد كه چيزي از مزه اش نمي فهميدي! انقدر كس اش رو مكيدم كه مهسا به غلط كردن افتاد و قسمم داد كه بس كنم! كمرش رو آروم گذاشتم رو زمين و خوابيدم روي مهسا و كيرم رو گذاشتم بين پاهاش و ده، پونزده بار عقب جلو كردم. يهو مهسا دست گذاشت رو كس اش و گفت خواهش ميكنم به اينجام كاري نداشته باش! گفتم تا الان واسه خودت حال كردي حالا كه نوبت من شد! گفت خواهش ميكنم ... . مهسا رو برگردوندم و دست گذاشتم زير شكمش و بلندش كردم. لباسها رو كشيدم زير زانوهاش و خوابوندمش رو زمين . دوباره كيرم رو گذاشتم بين پاهاش و چند بار جلو عقب كردم . زياد حال نميداد واسه همين مجبورش كردم خم بشه دستاش رو بزاره رو زمين و تكيه كنه رو زانوهاش. كيرم رو گذاشتم رو سوراخ كونش و يكم فشار دادم ولي فايده نداشت چون خيلي تنگ بود. ديدم اينجوري اذيت ميشه گفتم مهسا تو كيفت كرم ، مرم پيدا نميشه گفت چرا دارم . در كيف اش رو باز كردم يه تيوپ پر داخل كيفش بود نصف بيشترش رو ماليدن سر كيرم و از پشت گذاشتم در كونش يكم فشار دادم به سختي رفت داخل ، ولي مهسا خيلي دردش گرفت از چشماش معلوم بود . همونطور كه رو زانو هاش خم شده بود شروع كردم به تلمبه زدن يك بار دو بار .... يك لحظه دچار جنون شدم وقتي به خودم اومدم ديدم مثل اينكه خيلي درد داره چون جيغ ميكشيد . گفتم مهسا جون آروم تر ما آبرو داريم ديگه داشت آبم ميامد كيرم رو در آوردم و گذاشتم لاي پاهاش ، مهسا دستش رو گذاشت رو كيرم و چسبوندش به كسش و آبش رو ريختم تو دستش . مهسا هم كير بي حالم به همراه آبش مي ماليد به كسش. برش گردوندم دلم سوخت براش بنده خدا سر زانو هاش سياه شده بود هيچي هم نگفته بود. يه چند تا لب اساسي ازش گرفتم يه چند ثانيه اي رو هم خوابيديم بعد با دستمال كاغذي كه تو كيف مهسا بود آب رو از روي كس و لاپاش پاك كردم كمكش كردم لباساش رو بپوشه سريع لباس هاي خودم رو هم پوشيدم ديگه هوا تاريك شده بود . از مهسا بخاطر حال دادن تشكر و براي اذيت شدنش معذرت خواهي كردم وقتي مي خواست بره كمكم كرد تا كف آشپزخونه رو تميز شستيم بعد هم در و واسش باز كردم فرستادمش رفت خونه.
عکس عکس سکسی عکس سکسی بلوند خوشگل عکس سکسی خارجی. کلیپ سکسی
و خارجی ایرانی کیر کس کون جنده ساک زدن: کلیپ سکسی

داستان س کسی +کلیپ سکسی زنان با حجاب , محجبه سکسی Arabic_Libanon

مرکز دانلود کلیپ سکسی وعکس سکسی دختران ایرانی و اسیای و شرقی و غربی
بهترین سایت مجانی و اسان سکسی فارسی زبان میباشد
موفق باشيد سياوش
http://iranpress3gp.blogspot.com/
عکس کوس اين جيگر نگاه کن کوس دختر
http://sia20.wordpress.com/
عکس سکسی یک جنده خوشگل کون گنده .تلمبه زدن !!!!

دانشمندان «خودارضایی» را برای زن و مرد بی‌ضرر و حتی مفید می دانند """


کليپ کم حجم -یک کیر تو کوس و یکی تو کون1390
 کوس دختر

محجبه سکسی
 کوس + کون بعد از دادن

کلیپ سکسی عربی با کوس گشاد و سوراخ کون ناز
کلیپ سکسی عربی + کوس + کون + ساک +عرب جنده
فيلم مصرى جديد
کلیپ سکسی عربی که اول کوس میده بعد کون که ساک هم میزنه عرب جنده
 داستان س کسی + کلیپ سکسی عربی  
  DOWNLOAD
بیشتر در ادامه مطلب میباشد ..m
1-لینک دانلود کلیپ سکسی
DOWNLOAD Arabec sex
http://rapidshare.com/files/256861233/_________.avi


2 -لینک دانلود کلیپ سکسی اعراقی
کلیپ سکسی عربی اعراقی باحجاب که دختر ۱۸ ساله است و خیلی قشنگ کوس و کون
همه را مید بکن بکن Arabec_Eraq
DOWNLOAD
http://rapidshare.com/files/257729664/Arabec_Eraq.rar

3 -لینک دانلود کلیپ سکسی
ویدیو سکسی لبنانی که کون وکس یکی میشه دختر فقط کیر میخواد

Arabic_Libanon
DOWNLOAD
http://rapidshare.com/files/257732821/Arabic_Libanon.avi
DOWNLOAD-4+ لینک دانلود کلیپ سکسی
DOWNLOADدانلود: سکس مقعدی یک دختر ترک وسط بیابون, بدجوری هم ناله می کنه

داستان سکسی +داستان س کسی
نادر و میترا
يک روز جمعه که باز توي خونه تنها بودم و داشتم پشت کامپيوتر طبق معمول فيلم تماشا مي کردم که صداي جيغ و داد يه دختر رو از پارکينگ مجتمع شنيدم سريع ازجام بلند شدم بدون معطلي رفتم پائين ديدم نگهبان توي اتاق نيست اين ور و انور رو نگاه کردم مثل اينکه اون روز مجتمع خالي از سکنه بود چون بغير من کسي بيرون نيامده بود رفتم طبقه پائين پارکينگ سمت سالن بازي که صداهاي ضعيف همون دختره رو شنيدم سريع به سمت سالن رفتم وقتي باز کردم ديدم بله نگهبان  دختر واحد بالايي (ميترا) رو گرفتن و روي ميز پينگ پونگ خمش کرده بودن و شلوار لي و شرتش رو تا زانو کشيدن پائين و نگهبان سعي مي کرد کير نيمه شق شده اش رو از پشت بکنه توي کس دختره و هم ولايتيش هم دهن ميترا رو گرفته بود تا جيغش در نياد .وقتي من رو ديدن از ترس ولش کردن ميترا تا جلوي دهنش باز شد دوباره جيغ کشيد ولي وقتي ديد کسي جلوي اون رو نگرفته از روي ميز بلند شد و برگشت باديدن من زد زير گريه اصلا هواسش به شلوار و شرتش نبود همينجوري نشست زمين نمي دونستم به کس مودار اون نگاه کنم يا به نگهبان که هاج و واج داشت منو نگاه مي کرد يه چند ثانيه همينجوري ناهشون کردم و يکهو هجوم بردم سمت نگهبان دوسه تا کشيده زدم در گوشش اون يکي سريع شلوارش رو بالا کشيد و از فرصت استفاده کرد و زد به چاک . ميترا هنوز روي زمين به همون حال چنباتمه زده بود و سرش رو با دستهاش محکم گرفته بود . به نگهبان گفتم برو بالا بعداً حساب تو يکي رو مي رسم .بعد خم شدم و از بازوهاي ميترا گرفتم و بلندش کردم دوباره کس مودارش منو وسوسه مي کرد اما دلم واسش خيلي مي سوخت بي اختيار دست بردم و شلوار و شرتش رو کشيدم بالا که خودش از دستم گرفت و بست بيچاره از ترس دهنش بند آمده بود و لبهاش مي لرزيد حتي نمي تونست از من تشکر کنه زير بغلش رو گرفتم تا کمکش کنم تا از سالن بيرون بريم اما نمي تونست نمي دونم چرا اما بي اختيار سرش رو توي بغلم گرفتم و شروع کردم به نوازش کردن و دلداري دادن که نترسه ديگه تمام شده اما هنوز داشت هق هق مي زد . سرش رو از روي سينم بلند کردم و آروم گونه اش رو بوسيدم توي اون موقع اصلاً از روي شهوت نبود و فقط مي خواستم اون يکمي آروم بگيره خلاصه حالش جا آومد و باهم از پله ها بالا رفتم توي راه بهش گفتم که اونجا چکار مي کردي تنهاي چيزي نگفت بعد پرسيدم مي ري خونه که همينجور که بهم چسبيده بود دوباره زد زير گريه و محکم از کمرم گرفت اما اين بار من داشتم شق مي کردم . ازش پرسيدم ببخشيد مگه تونستن کاري هم باهات بکنن که بلندتر شروع به گريه گرد و فقط يه کلمه گفت نمي دونم هيچي نمي دونم . ديدم وضع روحيش خيلي خرابه گفتم باشه بيا خونه ما همين طبقه اول هست بريم يه آبي به سرو صورتت بزن . چيزي نگفت و با هم رفتيم خونه بردمش سمت دستشوئي و گفتم برو تو و سرو صورتت يه آب بزن وقتي رفت تو بازم مثل هميشه از سوراخ در نگاه کردم ببينم داره چکار مي کنه رفت سمت چاه توالت شروع کرد به باز کردن دکمه هاي شلوار لي اش بعد پائين کشيد و شروع کرد به وارسي کردن کسش حيونکي ترسيده بود واي چه کوسي داشت تا حالا چرا به ميترا اينقدر توجه نکرده بودم اخه اون دختره خيلي راحتي بود هميشه توي سالن بازي مجتمع و کلا توي ساختمان راحت بود و با دوستهاش بازي مي کردن دختراول دبيرستان بود و هميشه با شلوار و بدون حجاب مي گشت اما حالا داشتم کس مودارش رو مي ديدم دلم داشت از قفسه سينم بيرون مي زد تا حالا کس دختر کوچيک نديده بودم واي معلوم بود تا حالا اصلا موهاي کسش رو نتراشيده بود .خوب که خودش رو وارسي کرد شلوارش روبالا کشيد و من هم از پشت در کنار آمدم و رفتم تا براش يه شربت درست کنم وقتي بيرون آمد يکمي حالش بهتر شده بود اما با ديدن من سرخ شد و سرش رو پائين انداخت و شروع کرد به تشکر کردن من يه لبخندي بهش زدم و گفتم اشکال نداره بشين يه شربت بخور تا حالت جا بياد گفت نه مي خواد بره خونه اصرار نکردم اما برگشت و گفت خواهش مي کنم چيزي توي مجتمع نگم گفتم باشه اما بايد که پدر اين نگهبان عوضي رو درآورد که گفت نه اون وقت آبروي من هم مي ره . بهش گفتم مگه کاري باهت تونستن بکنن سرش رو انداخت پائين و چند قطره اشک از چشماش بيرون اومد دوباره با مهربوني از چانش گرفتم و بلند کردم و با يه لبخند بهش گفتم تو داداش نداري مي دونم اگه منو بجاي دادشت قبول کني بهم اعتماد کن مي تونم بهت کمک کنم يه نگاه با محبت بهم کرد و با لبخند تلخي همراه با سرازير شدن اشک از گونه هاش گفت نمي دونم بعد دوباره سرش رو پائين انداخت .هم دلم واسش مي سوخت و هم داشتم از شق درد مي مردم دلم مي خواست دوباره اون کس مودار کوچولو رو دوباره ببينم دلم رو به دريا زدم و با پروئي گفتم ببينم ميترا سوزش داري يهو سرش رو بالا آورد و گفت چي ؟گفتم هيچي داره مي سوزه . بازم با تعجب گفت چي؟ گفتم بابا اونجات داره مي سوزه يه نگاه با ترديد کرد و گفت يکمي گفتم فهميدي تونستن کاري بکنن يا نه چيزي نگفت و فقط سرش پائين بود دوباره با پروئي گفتم توي دستشوئي نگاه کن ببين ازت خون آمده يا نه اگه اينجوري بود که من باباي اون مرتيکه افغاني رو در ميارم بدون اينکه چيزي بگه در رو باز کرد و رفت .چيزي نگفتم اما بيرون توي راهرو آروم صداش کردم و گفتم اگه دوست داشتي باهم بريم پيش دکتر معاينه بکنه اون وقت خيالت راحت مي شه قول مي دم به کسي نگم تشکر کرد و رفت .چند روز بعد سر کوچه ديدمش به سمتم اومد و سريع از من خواست که کمکش کنم گفتم چي شده گفت مگه اون روز نگفتي دکتر آشنا داري گفتم چرا گفت ببين از اون روز به بعد اين فکر مثل خوره افتاده به جونم و فقط روم مي شه به شما بگم اگه خداي نکرده طوري بشه اون وقت بابام منو مي کشه گفتم ناراحت نشو باشه من فردا يه کاري برات مي کنم . شماره موبايلم رو بهش دادم و رفت فردا بعداز ظهر يه قرار توي مطب يه خانم دکتر گرفتم و بعد با ميترا رفتيم توي ماشين بهش گفتم خوب به دکتر چي بگيم گفت چي رو چي بگيم گفتم ببين اگه همينجوري بريم خوب اگه خداي نکرده چيزيت باشه اون وقت دکتر فکر مي کنه کار منه پس بايد بگيم که ما دو تا باهم نامزد هستيم و آمديم گواهي سلامت بگيريم قبول کرد وقتي وارد مطب شديم منتظر شديم نوبت ما که شد منشي گفت ايشان خانوم شما هستند يه لبخند زدم گفتم تقريباً نامزد هستيم يه لبخند مرموز بهم زد و گفت خوب پس براي گواهي سلامت اومدين سرم رو به علامت مثبت تکان دادم به ميترا گفتم برو تو من اينجا واستادم که منشي گفت شما هم مي تونيد برين تو بعد بازم يه لبخند بهم زد من هم از خدا خواسته پشت سر ميترا پريدم تو واي همش توي سرم اين بود که وقتي دکتر داره ميترا رو معاينه مي کنه واي توي همين فکر بودم که خانم دکتر گفت خوب چي شده گفتم چيزي نيست ما با هم نامزد هستيم و براي گواهي سلامت اومديم لبخندي زد و خيلي مهربون به ميترا گفت دخترم شما برو آماده شو من بيام ميترا نگاهي به من کرد و نگاهي با ترس و تعجب به دکتر که دکتر متوجه شد و دوباره بالبخند گفت نترس عزيزم برو پشت اون پرده مانتو شلوار و شرت خودت رو بکن اونجا يه روپوش هست به پوش بعد بيا روي اين صندلي بخواب .واي صندلي معاينه خودش يه حالتي داشت که داشتم کم کم شق مي کردم مثل تخت بود و جلوي اون دوتا جاي پا ميترا رفت و بعد چند دقيقه با اون روپوش که از زير کوسش کاملا معلوم بود برگشت چشام داشت چهارتا مي شد روي صندلي نشست و پاهاش رو توي اون جاپاها گذاشت تا کاملاً از هم باز قرار بگيرند بي اختيار چشام رو دوخته بودم به موهاي کسش سوراخ کونش هم معلوم بود واي چي داشتم مي ديدم باورم نمي شد چقدر کسش کوچيک بود و تنگ اما ميترا بلافاصله روپوش رو کشيد روي پاهاش و من تازه متوجه شدم که نبايد نگاه مي کردم يه اخمي هم بهم کرد .وقتي دکتر آمد آرام پاهاي ميترا رو توي اونجا با کمر بند بست بعد روپوش رو کنار زد از کنار دست دکتر سعي مي کردم تا خوب تماشا کنم دکتر دستکش توي دستش کرد و آروم آروم شروع کرد به باز کردن لبهاي کس ميترا مثل اينکه اون درد داشت اما چشماش رو بسته بود و سرش رو بالا نگه داشته بود و لب زيرين خودش رو گاز گرفته بود عرق از پيشانيش داشت مي ريخت دکتر کمي بيشتر لبهاي کسش رو از هم باز کرد و حالا کاملا دوتا سوراخ معلوم بود واي از زير شلوار کاملا شق کرده بودم مخصوص ميترا با زور سعي مي کرد عضلات بدنش رو منقبض کنه اون وقت سوراخ کونش هم هي جمع مي شد و دوباره از هم شل مي شد دکتر منو صدا کرد و گفت ببينيد شما بايد بيشتر آشنائي داشته باشيد البته من تصور مي کنم که شما فردي تحصيل کرده هستيد دلم حري ريخت بعد سوراخ مهبل رو بهم نشان داد و کمي در باره پرده بکارت حرف زد بعد گفت الحمدالله نامزد شما از هر حيث سالم است . بعد کمي هم با سوراخ کونش بازي کرد و تا بند اول انگشت سبابه توي کونش کرد که ميترا بي اختيار يه واي با صداي لرزه کرد و خاموش شد دکتر يه نگاه به ميترا کرد بعد گفت خوب تمام شد بعد پاهاي ميترا رو باز کرد و گفت که بلند بشه و بره لباس بپوشه . وقتي ميترا لباس مي پوشيد ديدم رفتار دکتر کمي عوض شده اما چيزي نگفتم اون شروع کرد به نوشتن گواهي سلامت ميترا هم لباس پوشيد و بيرون آمد دکتر گواهي رو به ميترا داد و لبخند کوچيکي زد و گفت لطفا شما يه دقيقه بيرون باشيد الان نامزدتان مي آيد .دلم باز دوباره حري ريخت واي اين دکتر مي خواد چي به من بگه وقتي ميترا رفت دکتر رو به من کرد و گفت ببينيد چيز خاصي نيست اما من به عنوان يک پزشک وظيفه دارم افراد جوان مثل شما رو راهنمائي کنم .با تعجب داشتم به دکتر نگاه مي کردم که ادامه داد ببينيد خيلي واضح بگم شما سعي کنيد در زمان نزديکي با همسرتان بيشتر از راه هاي طبيعي استفاده کنيد . با توجب به دکتر گفتم ببخشيد من متوجه نمي شوم .گفت ببينيد با معاينه نامزدتان متوجه شدم که ايشان نزديکي از راه غير مهبل داشتن يعني مقعدي اين نوع مقاربتها معمولا در زمان نامزدي اتفاق مي افتاد اما سعي کنيد بعداز ازدواج از اين نوع مقاربت به پرهيزيد چون حتما همسرتان دچار ناراحتي خواهد شد . هاج و واج مانده بودم خيس عرق بودم چون اون فکر مي کرد که من با ميترا از پشت سکس داشتم وقتي بيرون آمدم هنوز حرفهاي دکتر توي گوشم بود وقتي سوار ماشين شديم ميترا از تغيير رفتارم پرسيد و گفت واقعا از شما متشکرم اما موضوع مهمي بود که دکتر با شما حرف مي زد نگاهي بهش کردم توي دلم گفتم خوب حالا که اون يکي دوبار از کون داده پس ما چرا نکنيمش . گفتم يه چيزي ازت مي پرسم راستش رو مي گي گفت اره حتما گفتم ببين ميترا تو تا حالا با کسي سکس داشتي يکه خورد گفت نه بخدا مگه نديدي دکتر گواهي سلامت بهم داد گفتم نه مي دونم اما دکتر يه چيز ديگه هم به من گفت تو از پشت سکس داشتي اون هم چندبار با گفتن اين حرف صورت سفيدش سرخ سرخ شد و سرش رو پائين انداخت گفتم هان راستش رو بگو درسته تو از پشت سکس داشتي سرش رو به علامت منفي به طرفين کرد گفتم ببين قرار بود دروغ نگي دکتر وقتي ماينه مي کرد فهميد که توچند بار از پشت سکس داشتي آره ميترا ؟ديدم باز هم اشک از گونه هاش سرازير شد گفتم ببين چرا داري گريه مي کني کم کم داشتم حالت دوستانه بهش مي گرفتم و سعي مي کردم تا از نظر ذهني کاملاً تخليه بشه گفتم ببين قرار بود با من رو راست باشي مثل يه داداش خوب حالا بگو ببينم داشتي يا نه ؟نه به خدا اما اما گفتم اما چي ببين دروغ نگو دکترها همه چيز رو مي فهمن وقتي داشت مقعد تو رو نگاه مي کرد من هم ديدم يکم از پوست عضلات اونجا بيرون زده بود و کاملاً معلوم بود که تا حالا چندين بار از اونجا سکس داشتي اين حرفا رو وقتي مي زدم هم داشتم شق مي کردم هم سعي مي کردم اون رو حشري بکنم . بعد دوباره شروع کردم به حرف زدن که چرا مي ترسي اصلاً اشکال نداره چون آدم بايد به هرحال شهوت خودش رو يه جوري خالي بکنه . ببين مثلاً ما پسرها معمولا راحت تر از شما دخترها خودمون رو تخليه مي کنيم اما شما واسه اينکه اوپن نشين مجبور هستين از همون راه خودتون رو ارضا بکنيد اين حرفها رو با آب و تاب تعريف مي کردم اما نمي دونستم که ميترا داره حشري ميشه يا نه که ميترا با بغض گفت نه بخدا اما يه چندباري خودم اين کار رو با خودم کردم . گفتم چي خودت يعني چي چطور با شرم و حيا گفت با خيار و چيزي نگفت ديگه روي من باز شده بود و گفتم چي چرا آخه با اون باز هم از اين حرفهاي سکسي شروع کردم باهاش حرف زدن تا به نزديکي خونه رسيديم اما ميترا حرفي نزد سر کوچه نگه داشتم تا پياده بياد .چند روز گذشت و باز ميترا همون دختر شاداب سر زنده با همون وضع هميشگي يعني شلوار لي تنگ و بلوز در محوطه مجتمع رفت و آمد مي کرد واي وقتي اون کون و کپل رو از زير شلوار لي مي ديدم کيرم شق مي شد و ياد حرفهاي دکتر و ديدن اون تصاوير توي مطب مي افتادم . از شانسم قرار شد که مادر و پدرم برن شهرستان بهترين موقع بود که يه سير کون ميترا رو بکنم به همين خاطر روز پنج شنبه عصر رفتم سالن بازي ديدم داره با يکي از دختراي همسايه پينگ پونگ بازي مي کنه واي پشتش به من بود وقتي داشت خم مي شد دلم مي ريخت .صداش کردم اومد جلوي در سالن کمي به عقب رفتم تا بياد بيرون با لبخند گفت بله گفتم راستش فردا پدر مادرم مي رن شهرستان من تنها هستم مي خواستم ببينمت .کمي اخم کرد و گفت من منظور شما رو نفهميدم گفتم خوب ببين گفتم يه چند ساعتي باهم حرف بزنيم گفت در باره گفتم ببين چرا متوجه نيستي از همون حرفا مي خواستم يکمي نصيحتت کنم - گفت مرسي اما فکر کنم ما روز جمعه بريم بيرون از اين حرفش ناراحت شدم دختره کون ده داشت واسم کلاس مي زاشت کمي لحن حرفم رو عوض کردم خوب هرچي خودت بخواي اما من مجبورم موضوع اين افغاني رو با اون موضوع ارضاء خودت رو به پدرت بگم يهو رنگ روش پريد و شروع کرد به التماس کردن گفتم به هرحال فردا صبح من منتظرش هستم اگه نياي مجبورم به پدرت همه ماجراي رو بگم رفتم مي دونستم که مياد چون خيلي ترسيده بود . شب همش به ياد ميترا بودم و دل توي دلم نبود جون فردا مي خواستم يه کون تنگ رو بکنم .خلاصه روز موعود بسر رسيدهمه چيز رو آماده کرده بودم همون چشم الکتريکي رو از داخل کانال کولر روي تختم تنظيم کرده بودم که کاملا از خودمون فيلم بگيرم کرم بي حس کننده و...ساعت ده بود که زنگ آپارتمان زده شد از چشمي در نگاه کردم ديدم خودشه ميترا اما با مانتو بود در رو باز کردم و زود پريد تو گفت ببين من زياد وقت ندارم اومدم بهت التماس کنم گفتم مي رم سر کوچه خونه همکلاسيم برگردم اگه دير کنم اون وقت زنگ مي زنند آبرومون مي ره .دختره کوني داشت واسه من خطو نشون مي کشيد رو بهش کردم و گفتم ببين ما کلي کار داريم برو به خونه بگو تا ظهر اونجا هستي گفت آخه نمي شه درو باز کردم و گفتم پس برو فردا من هم با بابات همه چيز رو مي گم . يه نگاه مظلوم بهم کرد و گفت باشه الان مي گم برمي گردم رفت بعد چند دقيقه برگشت بي مقدمه دستش رو گرفتم و بردم توي اتاق خودم .روي تخت نشست من هم روبروش روي صندلي کامپيوتر نشستم بعد رو بهش کردم و گفتم خوب چرا مانتو ات رو در نمي آري گفت مرسي خوب بگو حرفهات رو بگو مي خوام برم خنديدم و گفتم نه اينبار حرف نمي زنيم عمل مي کنيم با اين حرف از جاش بلند شد که بره پريدم بغلش کردم و گفتم نه ديگه نشد شروع کرد به التماس کردن که بزارم بره گفتم ببين اصلاً نترس با جلوت کاري ندارم فقط يه بار از پشت همين نه تورو بخدا نه گفتم ببين ازيت نکن تو که تا حالا چندبار اين کار رو تجربه کردي گفت نه بخدا اصلاً گفتم فرقي نداره حالا مي بيني چقدر لذتش از اون بيشتر هست و با اين حرفها آرومش کردم و کم کم مانتو و روسري رو از تنش درآوردم وقتي بازم اون رو با همون شلوار لي تنگ و بلوز مي ديدم که سينه هاي کوچيکش از زير کرست فنردار کاملاً برجسته شده بود محکم بغلش کردم و روي تخت خوابوندمش و محکم از لبهاش بوسيدم ميترا زير من داشت وجه ورجه مي کرد اما کم کم آروم داشت مي شد وقتي لب زيرش رو توي دهنم گرفتم و شروع کردم به مکيدن کاملاً معلوم بود که بدنش شل شد و مقاومتش کمتر از زير بلوز گرمي سينه هاش رو مي تونستم حس کنم همينجور که داشتم زير گردنش رو مي بوسيدم و آروم ميک مي زدم که جايش باقي نمونه دستم رو بردم پائين و از روي شلوار لي محکم چنگ زدم و کپل کونش رو محکم گرفتم و شروع کردم به ماليدن همين جوري محکم سعي مي کردم از جلو کيرم رو از روي شلوار به جلوش بمالم آه و اوهش بلند شده بود واقعاً خيلي باحال حال مي کرد تا حالا نديده بودم که دختري اينجوري آه و اوه بکنه بعضي وقتها وقتي خيلي حشري مي شود مي گفت اوي با يه حالتي اين کلمه رو ادا مي کرد که تنم مي لرزيد .دستم رو از پشتش بيرون کشيدم و بلوزش رو دادم بالا يه کرست فنر دار سفيد اون سينه هاي کوچيکش رو توي خودش گرفته بود قبل اينکه نزاره اون رو از تنش بيرون کشيدم با هرچه زور داشتم روي اون دراز کشيده بودم که نتونه اعتراضي يا حرکتي داشته باشه بدنش سفيد و باريک بود وقتي بند کرستش رو از پوشت باز کردم لبهاش داشت از ترس مي لرزيد همينجور بدنش گفتم نترس عزيزم هيچي نيست حالا چنان کاري مي کنم که خودت حال کني بدنم رو بالا اوردم و سريع تي شرت خودم رو هم بيرون کشيدم . مي دونستم بعضي از دخترا از موي سينه مردا خوششان مياد من هم سينه پر موي دارم آهسته موهاي سينه هام رو نزديک سر پستون ميترا کردم و سعي مي کردم آرام آرام بهش بمالم واي دوباره آه اوه اون بلند شد اينبار چنان آه وووووي مي کرد و چشماش هم خمار شده بود ديگه تحمل نکردم نوک يکي از ممه هاش رو با دندان گرفتم و شروع کردم به مکيدن با اين کار اون جيغ کشيد و با دستاش سعي مي کرد سرم رو از روي پستوناش جدا کنه اما نمي تونست حريف من بشه تا يه سير حسابي از ممه هاش نخوردم ولش نکردم با اين کارم مي دونستم که حالا کاملاً اورگاسم شده چون سست و بي حال شده بود همينجوري با بوسيدن شکم و نافش به شلوارش رسيدم وقتي دکمه هاي شلوارش رو باز مي کردم و اون شرت قرمز رنگش از زير اون پيدا بود چشماش رو باز کرد و گفت نه بسه ديگه اما بقدري سست بود که نمي تونست مقاومت کنه شلوار بقدري توي تنش چسبيده بود که وقتي پائين کشيدم شرتش هم با اون پائين کشيده شد واي با ديدن موهاي کسش ديگه طاقت نياوردم همونجا شلوار و شرتش رو که تا سر زانو پائين کشيده بودم رها کردم و يک راس رفتم سراغ کسش با انگشتم با دقت لبهاي کسش رو باز کردم با ديدن هردو سوراخش ياد اون روز مطب افتادم زبونم رو بردم جلو و يواش يواش با چوچولش بازي کردم چنان بدنش به لرزه اومد که پاهاش رو به هم چسباند که صورتم بين پاهاش قرار گرفت واي چنان با حرص مي ليسيدم و اون هم رفته رفته با آه و اوي وووي شروع کرد تا به جيغ کشيدن چنان جيغ مي کشيد که ترسيدم همه همسايه ها صداش رو بشنواند اما من مشغول کارم بودم . يکمي پائين تر آومدم و با دستم کپل کونش رو از هم باز کردم تا سوراخ کون تنگش رو ببينم داشت زور مي زد تا من نتونم کپلش رو باز کنم که باز مثل اون روز توي مطب عضلات کونش بازو بسته مي شد با ديدن اين صحنه ديوانه تر مي شدم از روش بلند شدم و کرم بي حس کننده رو برداشتم دوباره پريدم بغلش اون با ديدن اون کرم ازم پرسيد اين چيه نشونش دادم گفتم نترس بي حس کننده هست دردش رو کم مي کنه گفت واي نه مگه گفتم آره نترس دردش از خيار کمتره بعد غلطنوندمش به پشت و باز اون کپل رو از هم باز کردم و بادقت همه جاي سوراخ کونش رو چربي کردم که بي هوا انگشتم رو يکمي کردم توي کونش جيغ کشيد و محکم با دستش روتحني رو چنگ زد و همزمان از پشت سر با پاشنه پاش محکم زد به پشتم ولش کردم زود بلند شدم شلوار و شرتم رو با هم پائين کشيدم کيرم شق شق شده بود نشستم روي ران پاهاش و آروم سر کيرم رو نزديک چاک کپل کونش که هرچي مي تونست با زور به هم چسبانده بود اولين ضربه آروم که با سر کيرم به اونجا زدم گفت آي و بيشتر خودش رو جمع کرد اين کارش من رو بيشتر حشري مي کرد واسه همين چندبار اين کار رو کردم مخصوصا همون صوتي که مي گم رو ووويي بيشتر منو ديوانه مي کرد دوست داشتم بيشتر باهاش حال کنم واسه همين يکمي از جام بلند شدم و برش گردوندم و سريع روي سينه هاش نشستم و کيرم رو جلوي چشماش گرفتم از ترس گفت واي خدا . گفتم هان چيه تا حالا نديده بودي گفت نه واي نه آقا نادر ترو بخدا اگه اين رو تو ببري من مي ميرم گفتم نترس بابا بزار آلان اثر کرم که بکنه هيچي نمي فهمي اصلاً درد نداره حالا بيا يکمي با اين ور برو گفت نه يعني چي به سمت دهنش بردم گفتم يعني بليس سرش رو عقب کشيد گفتم تميز نترس گفت نه حالم به هم مي خوره که سر کيرم رو آروم گذاشتم روي لبش گفتم باشه حداقل ببوسش آروم لبهاش رو به هم غنچه کرد و از نوک کيرم بوسيد واي گرمي لبش رو روي سر کيرم که حس کردم از خودم بي خود شدم فشارش دادم و با زور يکمي از کيرم رفت توي دهنش اما گاز گرفت من هم مجبور شدم بکشم بيرون رو کردم بهش گفتم خوب پس گاز گرفتن هم بلدي هان با زور برش گردونم و زير لبم گفتم حالا چنان مي کنم تو کونت که زمين رو گاز بگيري .باز هم خودش رو جمع کرد محکم با سيلي زدم رو کپلش جيغ کشيد و گفت آي نزن چرا داري مي زني گفتم جون دوست دارم بازش کن زودباش شل کن خودتو بعد با زور از هم بازش کردم و سر کيرم رو يواش لاي پاهاش گذاشتم جوري که از کنار سوراخ کونش سرخورد رفت پائين که يهو گفت وووئي چه داغ گفت آره حالا کجاش رو ديدي وقتي بره تو اون وقت داغ تر هم مي شه يه چند بار کيرم رو لاي پاهاش بالا و پائين کردم و هربار بيشتر فشار مي دادم تا با کس و کونش بيشتر بچسبه که دفعه آخري يه جيغ کشيد فهميدم که سر کيرم به داخل سوراخ کسش خورده اما خوشبختانه تو نرفت . گفتم ببين اينجوري نمي شه يکمي شکمت رو بده بالا تا اين بالش رو بزارم زير شکمت اون وقت کمتر درد داري همراهي کرد و بالش رو زير شکمش گذاشتم اونوقت يکمي کپلش از هم باز شد و سوراخ کونش معلوم شد يکمي ديگه از اون کرم بي حس کننده رو برداشتم و به کونش ماليدم بقيه رو هم به کيرم حالا همه چيز محيا بود آروم سر کيرم رو گذاشتم لب سوراخ کونش که همينکه چسبيد و گرمي اون رو حس کرد دوباره خودش رو جمع کرد با دستم هرچي زور داشتم کپلش رو از هم باز کردم و يکمي فشار دادم چون چرب بود سر کيرم تا ختنه داخل رفت که يه اوف بلند کشيد و باز هم همون وووئي رو گفت وقتي بيشتر فشار دادم چنان چيغ کشيد که گفتم الان همه همسايه ها صداش رو شنيدن از ترس کشيدم بيرون محکم زدم روي کونش گفتم بابا يواش تر همه هسايه ها فهميدن با همون صداي لرزان که معلوم بود گريه اش گرفته گفت خوب تو يواش تر بکن داره مي سوزه آخه . گفتم اون روتحتي رو بگير به دندونات تا جيغ نزني اون هم همون کار رو کرد بعد دوباره کيرم رو گذاشتم در کونش باز فشار دادم يواش يواش داشت مي رفت تو واي داشتم خودم نگاه مي کردم وقتي کيرم مي رفت تو تمام عضلات سوراخ کونش رو از هم باز مي کرد ديگه قدرت نداشت خودش رو جمع کنه جيغ مي زد و پاهاش رو بلند مي کرد و روي هوا مي لرزوند بعد محکم مي زد روي تشک تخت مثل آدمي که داره جون مي ده اين کارش من رو بيشتر حشري مي کرد از اون ورم هي وووئي و آه و اوه بعد محکم با مشت مي زد روي تخت هرچي فشار مي دادم اين عمل اون هم بيشتر مي شد مي دونستم که داره درد مي کشه اما واسه من داشت لذت مي داد وقتي به ته کيرم رسيد اصلاً باورم نمي شد که اون کون به اون تنگي چه جوري اين کير کلفت من رو توي خودش جا داده بود وقتي خواستم آروم بکشم بيرون تازه دردش بيشتر شده بود اين رو مي شد از تقلا زدن و جيغ کشيدن و صدا کردن مادرش فهميدم چون هي مي گفت آي مامان وووئي مامان جون که ياد چهره خوشکل مادرش افتادم و بي اختيار گفتم جون چيه قربون اون مامانت هم بشم جون مامانت رو هم بکنم واي ديوانه شده بودم و اصلاً به التماس اون توجه نمي کردم وقتي کاملاً بيرون کشيدم ديدم اون کون به اون تنگي حالا از هم باز شده بود و اندازه دور يه يقراني باز يود توش هم ديده مي شد دوباره کردم تو اين عمل رو دو سه بار کردم و هربار يکمي کرم به کيرم مي زدم بعد کمي روانتر که شد يواش يواش حرکت رفت و برگشتي رو توي کونش کردم واي که چه حالي مي داد . ديگه خودش رو روي زانوهاش نتونسته بود نگه داره و کاملاً روي بالش تخت دراز کشيده بود و اين عمل باعث مي شد که کونش تنگ تر بشه واسه همين هي پاهاش رو به هم مي زد و از درد با پشت پاشنه پاش به کمرم مي زد و مي خواست تمومش کنم اما من اصلاً ول کن نبودم بلکه عمل رفت و آمدي رو تندتر هم کردم . چون کرم بي حس کننده زده بودم خيلي طول کشيد تا آبم بياد واسه همين ميترا ديگه جون نداشت و اون آخرا ديگه بي حال و بي حس افتاده بود و آروم آروم فقط مي ناليد که يهو حس کردم داره آبم مياد اما دلم نمي آمد تا کيرم رو بيرون بکشم محکم با يه ضربه آخر کيرم رو تا ته کردم تو بعد محکم از کمرش گرفتم و بغلش کردم يعني کاملا ً روش دراز کشيده بودم حس کردم تمام آب کيرم ريخت توي کونش مي تونستم حس کنم نبض زدن کيرم رو که هربار آبم توي کون ميترا مي ريزه رو حس کنم حالم جا اومد تمام بدنم خيس عرق بود بدن ميترا هم عرق کرده بود هرچند آبم اومده بود اما هنوز دلم نمي آمد کيرم رو بيرون بکشم اما يواش کشيدم بيرو که ميترا يه ناله کوچيک کشيد و روي تخت ولو شد وقتي نگاه کردم ديدم از سوراخ کونش آب کيرم داره بيرون پس مي زنه همه اين صحنه ها رو الان که توي فيلمي که ازش گرفتم مي بينم باز به ياد اون روز حشري مي شم راستش من تا حالا سکس زيادي داشتم اما هرگز طعم سکسي که با ميترا داشتم خصوصا وقتي که وووئي مي گفت هرگز از يادم نمي ره .بعد اون روز سه بار ديگه من ميترا رو از کون کردم که بعد چند ماه از اون مجتمع رفتند هرچند مي دونم کجا زندگي مي کنند و دو سه بار هم براش پيام فرستادم که مي خوام باهاش باشم اما راه نميده به اميد روزي که دوباره بيارمش توي خونه - ماجراي اون رو هم براتون مي نويسم